نقد سریال شهرزاد: قسمت چهاردهم، فصل دوم

سه‌شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۹
مطالعه 7 دقیقه
قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد
اپیزود چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد، سریع‌ترین و متعادل‌ترین قسمت نامتعادل‌ترین فصل سریال شهرزاد است.
تبلیغات

تا‌کنون از بسیاری جنبه‌های فصل دوم سریال شهرزاد گلایه کردیم. از روند نا‌متعادل آن که به واسطه آن بر‌خی اپیزود‌ها سرشار از رخداد‌های مهم و هیجان‌انگیز و بر‌خی دیگر فاقد چنین سکانس‌هایی بودند، تا افزایش افسار‌گسیخته خرده‌داستان‌ها که داستان اصلی را همچنان نا‌تمام گذاشته و آن را به کنار رانده است. از فراموش کردن شخصیت‌ها و پرداخت بیش از اندازه به برخی شخصیت‌های بی‌تاثیر تا روند کند پیشبرد داستان که باعث شده‌اند مخاطب در برخی اپیزود‌ها ناامیدانه به دنبال سکانس‌های تاثیر‌گذار باشد. با تمام این اوصاف سریال شهرزاد بدون شک بر‌ترین سریال سال‌های اخیر به دلیل ویژگی‌هایی همچون بازی عالی بازیگران و داستانی که در عین رعایت کلیشه‌ها، گاهی اوقات خلاقانه، متفاوت و غافلگیر‌کننده ظاهر می‌شود، است. با این وجود که نمی‌توان گفت فصل اول بهتر است یا فصل دوم سریال شهرزاد، اما اگر تم عاشقانه نقطه قوت فصل اول بود، در فصل دوم پرداخت به ابعاد اجتماعی و تاریخی در کنار معرفی شخصیت‌های جدید و بخش‌های مافیایی به عنوان نقاط قوت معرفی می‌شوند. همانطور که گفته شد روند سریال شهرزاد در طی ۱۳ قسمت پخش شده از فصل دوم کند و نیمه کند بوده است که موجب شده است قسمت چهاردهم سریع‌ترین اپیزود باشد، ویژگی که می‌توان آن را به فال نیک گرفت زیرا سکانس‌های اضافه را به حداقل رسانده است.

قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد

نهایتا پس از پخش ۱۳ قسمت تمامیت پتاسنیل شخصیت سروان آپرویز به نمایش درآمد

در نقد اپیزود‌های قبل از عدم حضور و توجه به شخصیت سروان آپرویز شکایت کردیم و از پتانسیل هدر رفته او گفتیم. خوش‌بختانه در دو قسمت اخیر سریال شهرزاد، سازندگان فرصت بیشتری به این شخصیت دادند که به‌واسطه این ویژگی سکانس‌های او تنها به ادای چند دیالوگ خلاصه نمی‌شود. در قسمت سیزدهم به خوبی نشان داده شد که سروان آپرویز عنصری نا‌هنجار و متضاد با جریان اصلی یعنی خدمت بی‌چون و چرا به بزرگان است. لحن صحبت با بلقیس دیوان‌سالار و انجام اعمالی که تا‌کنون هیچ‌یک از اعضای خانواده‌های قدر‌تمند با آن‌ها رو‌به‌رو نشده‌اند، نمونه‌هایی از همین ویژگی‌های این شخصیت است. سروان آپرویز شخصیتی بی‌نهایت شوخ‌طبع است که درون آشفته‌اش را با این روش پنهان می‌کند. اصرار به آواز خواندن پیش از دست زدن به قتل، پاک کردن گوش در حضور مافوق و کوتاه کردن ناخن‌ها در هنگام باز‌جویی از بلقیس دیوان‌سالار در کنار گفت‌و‌گو غیر‌منطقی‌اش با شهرزاد همگی نشان از طنز افسار‌گسیخته این شخصیت دارند. اگر تا‌کنون سروان آپرویز را به عنوان شخصیتی کمیک، قانون‌شکن و ضد عرف می‌شناختیم، اکنون لازم است خشونت را به ویژگی‌های او اضافه کنیم. با این وجود که شخصیت مذکور قنل را نیز در کار‌نامه دارد، اما تا پیش از اپیزود چهاردهم نمی‌توانستم او را شخصیتی خشن بنامیم، به همان دلیلی که بتمن و بسیاری از ابر‌قهرمان را خشن نمی‌نامیم حتی اگر پرونده آن‌ها سیاه‌تر از سروان آپرویز باشد؛ زیرا احساس می‌کنیم وارد کردن ضربات سهمگین به دشمنان به بهتر شدن جامعه کمک می‌کنند. بدون شک مهم‌ترین سکانس سروان آپرویز، بازجویی از صابر است. در این بخش است که متوجه می‌شویم این شخصیت به همان اندازه که می‌تواند شوخ‌طبع باشد، خشن و بی‌رحم نیز می‌تواند باشد. سروان آپرویز با اینکه از دلایل صابر آگاهی ندارد، اما از همراهی‌اش با قدر‌تمندان به جای انقلاب بر علیه آن‌ها ناراضی است که این مورد مصمم بودن او را بیشتر کرده و به افزایش شکنجه‌های صابر منجر می‌شود.

قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد

از فصل اول شخصیت اکرم به شکلی به تصویر کشید شد که برای آزادی خانواده‌اش از بند فقر حاضر است دست به هر عملی بزند. اما با در‌گذشت بزرگ آقا عملا بزرگ‌ترین حامی اکرم نیز از بین رفت. نتیجه این امر تلاش وی برای نزدیک شدن به بزرگ خانواده دیوان‌سالار یعنی قباد است. تمامی رفتار‌هایی که اکرم تا‌کنون بروز داده و اعمالی که به آن‌ها دست زده است، از جمله تلاش برای حذف شیرین از خانواده دیوان‌سالار یا تن دادن به رابطه با قباد، هیچ‌کدام قابل قضاوت و سرزنش نیستند. تا پیش از اپیزود چهاردهم تصور می‌شد که اکرم توانسته تقدیر خانواده‌اش را تغییر دهد و اکنون قصد دارد که به بانوی اول خانواده دیوان‌سالار تبدیل شود. اما در جدید‌ترین اپیزود مشاهده کردیم که اکرم به عنوان خاکستری‌ترین شخصیت سریال حتی در منفی‌ترین سکانس‌ها همچنان مثبت است و مواجهه او با پدرش در پشت در بیمارستان، به عنوان بهترین سکانس سانتی‌مانتال سریال، تلاش می‌کند اعمال اکرم را توجیه و خانواده و در چار‌چوب بزرگتر اجتماع را مقصر در وضعیت فعلی او معرفی کند. آگاهی بلقیس دیوان‌سالار از رابطه بین قباد و اکرم و بار‌دار بودن او به خط و نشان کشیدن و تهدید منجر می‌شود. اکرم تلاش می‌کند که از حربه همیشگی‌اش برای قانع کردن جدید‌ترین مانعش استفاده کند که به در بسته می‌خورد. بلقیس به عنوان نماد افرادی که تنها به مصلحت خود می‌اندیشند و با زیر پا گذاشتن دیگران در جهت رفع اشتبا‌هاتشان تلاش می‌کنند، قصد دارد اکرم را به عنوان عنصر نا‌مطلوبی که کنار زدن آن بسیار آسان است، سریعا حذف کند. موردی که با توجه به شرایط اکرم چندان ساده و راحت نخواهد بود. یکی از جالب‌ترین سکانس‌های فصل دوم، نمود آشفتگی ذهنی اکرم از طریق مونولوگ و خطاب قرار دادن خودش است. جایی که به بررسی سناریو احتمالی می‌پردازد، خودش را سرزنش می‌کند و دلایلش را شرح می‌دهد. بازی عالی گلاره عباسی و فیلم‌برداری و تدوین درست این سکانس بی‌نظیر را پدید آورده‌اند.

قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد

زندان ثریا کوچک‌تر از همیشه و تعداد زندان‌بان‌ها بیشتر از همیشه است

رابطه شاپور و ثریا همچنان در ویرانه‌ترین حالت ممکن است. وضعیتی که جرقه‌ آن از اپیزود‌ها قبل زده شده و نهایتا در قسمت سیزدهم آخرین دیوار ترک خورده آن نیز فرو ریخت. ثریا اگر پیش از این در زندانی به نام زندگی مشترک قرار داشت و تنها زندان‌بانش شاپور بود، اکنون در خانه خودش زندانی و تمامی خدمتکاران زندان‌بانش هستند. افرادی که تمام رفتار‌های او را زیر نظر دارند و اجازه هیچ کاری را به او نمی‌دهند. به همین دلیل است که پس از سال‌ها تحمل اسارتی تحمیل شده، اکنون ثریا به فکر فرار از زندان است. اما مسلما فرار از چنگ شاپور بهبودی به راحتی قابل انجام نیست و حتی اگر انجام شود، با توجه به شناختی که نسبت به شاپور داریم، به وضعیت بدتری دچار خواهد شد. پیدا کردن مدرک و سپردنش به دست قانون، هر‌چند بعید است که به حذف او منجر شود، راهی است که ثریا با همراهی بلقیس قصد دارد در آن قدم بگذارد. شاپور به عنوان شخصیتی شدیدا مستبد و محافظه‌کار هر نوع رفتار غیر‌قابل پیش‌بینی را به منزله شورش تلقی می‌کند. رفتاری همچون قطع کردن تلفن به خشم او و ویرانی هر بیشتر رابطه‌اش منجر می‌شود. با این حال او به هیچ عنوان یک شخصیت مبتلا به سادیسم نیست و از آزار و اذیت ثریا لذت نمی‌برد، بلکه سریعا به گریه می‌افتد و تلاش می‌کند آن را جبران کند. تنها محرکی که باعث می‌شود شاپور دست به چنین اعمالی بزند، ترس از تنهایی و نبود ثریا در کنارش است. به‌واسطه همین ترس است که تلاش می‌کند حتی با زندانی کردن، ثریا را در کنار خود نگه دارد.

قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد

از سکانس‌های باز‌جویی سروان آپرویز از صابر، جر و بحث ثریا و شاپور و تقابل بلقیس با اکرم بگذریم، می‌رسیم به افتتاح انجمن فرهنگی بانوان با سخنرانی دکتر شهرزاد سعادت. کلیت این سکانس با مشکلات اساسی رو‌به‌رو است؛ از شعار‌زدگی و کلیشه‌های متعدد گرفته تا نمایش چند‌باره نگاه‌های قباد و فرهاد به یکدیگر. درست است که هیچ‌یک از آن‌ها تحمل دیدن دیگری را ندارند، اما نه نگاه‌های سرشار از تنفر و نه دیالوگ‌های کوتاه رد و بدل شده در آخرین لحظات حضور در انجمن کمکی به پیشبرد داستان کرده و مثلث عشقی قباد، فرهاد و شهرزاد را وارد ابعاد جدیدی می‌کند. تنها کار‌کرد سکانس مذکور این است که نشان می‌دهد قباد برای به دست آوردن شهرزاد روش متفاوتی را در پیش گرفته است. اگر پیش از این قصد داشت با عنصر زور و اجبار او را وادار به بازگشت به خانواده دیوان‌سالار کند، اکنون با اعمال خیر‌خواهانه و بذل و بخشش می‌خواهد شهرزاد را به زندگی سابقش باز‌گرداند.

خانواده نا‌آرام سعادت همچنان بی‌کار‌کرد‌ترین سکانس‌های فصل دوم سریال شهرزاد هستند. سکانس‌هایی که تنها به مخاطب از رابطه پنهان هوشنگ اطلاع می‌دهد. اما خرده‌داستان رابطه حمیرا و هوشنگ پتانسیل لازم برای پیشبرد و پیشرفت را ندارد. تنها کافی است چهارده قسمت پخش شده از فصل دوم را مرور کنید تا متوجه شوید، این بخش حتی از سوی سازندگان هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است و تنها به عنوان افزایش دهنده دقایق سریال کار‌برد دارند. همچنین این رابطه در مقایسه با دیگر خرده‌داستان‌ها به چشم نمی‌آید. از رابطه شاپور و ثریا که ویژگی‌های خاص خود را دارد تا صابر و شیرین، همگی باعث شده‌اند که عدم توجه به رابطه حمیر و هوشنگ به هیچ عنوان حس نشود و حتی اقدامی مثبت از سوی سازندگان تلقی شود.

قسمت چهاردهم فصل دوم سریال شهرزاد

همچنان نگرانی نسبت به نوع پایان‌بندی فصل وجود دارد

اپیزود چهاردهم دارای بهترین پایان‌بندی در بین قسمت‌های فصل دوم است که هر‌چند رخ‌دادن آن قابل پیش‌بینی بود، اما انتظار نمی‌رفت که در این اپیزود به وقوع بپیوندد. سازندگان باری دیگر ثابت کردند که توانایی غافلگیر‌کننده ظاهر شدن را دارند. اگر سکانس‌های مربوط به هوشنگ و فرهاد را فا‌کتور بگیریم و تنها باز‌جویی صابر، مکالمه اکرم با پدرش و مونولوگ‌هایش را در نظر بگیریم، از تما‌شای یکی از بر‌ترین اپیزود‌های سریال شهرزاد لذت خواهید برد. فصل دوم سریال شهرزاد در اپیزود‌های پایانی خود به سر می‌برد و به‌زودی آخرین قسمت از آن پخش خواهد شد. با این حال هیچ‌یک از خرده‌داستان‌ها به نتیجه نرسیده و تنها شیرین است که به آرامش نسبی رسیده است. به‌ دلیل همین ویژگی است که خوش‌بختانه یا متاسفانه روند سریال سریع‌تر از قبل شده است. خوش‌بختانه از این جهت که سکانس‌های مهم بیشتری در هر اپیزود به نمایش در‌می‌آید و با این وجود که بخش‌های اضافه کامل حذف نشده، اما به حداقل می‌رسد. همچنین متاسفانه از این جهت که اگر سازندگان بخواهند اکثر خرده‌داستان‌ها را به نتیجه بر‌سانند و در حالت بدتر فصل را در میانه داستان رها کند، با پایان‌بندی سر‌هم بندی مواجه خواهید شد که به تجربه کلی سریال صدمه وارد می‌کند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات