گای ریچی بیشتر برای سبک خاص و متفاوت فیلمسازی خود در ژانر جنایی، کمدی و اکشن شناخته میشود که طی چند دهه فعالیت برای کارگردانی آثاری چون فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels، فیلم Snatch، فیلم RocknRolla، دو قسمت فیلم شرلوک هلمز و فیلم The Man from U.N.C.L.E بر سر زبانها افتاده است. اگرچه بسیاری از طرفداران ریچی با فیلم King Arthur: Legend of the Sword ناامید شدند و فیلم Aladdin که اولین فیلم یک میلیاردی این کارگردانی بریتانیایی است و کیفیت قابل قبولی هم داشت، بیشتر یک اثر استودیویی بود تا اینکه یک فیلم با سبک و استایل ریچی باشد، اما بسیاری امیدوار بودند تا ریچی با فیلم The Gentlemen به سبک و کاری که بلد است و برای آن شناخته میشود، بازگردد. فیلمی که نامهای بزرگ و متعددی در فهرست بازیگران آن دیده میشود و قرار بود به سکویی برای بازگشت ریچی به سبک و سیاق کارهای سابقش باشد. فیلم The Gentlemen داستان میکی پیرسون را که بزرگترین و قویترین باند فروش مواد مخدر در بریتانیا را در اختیار دارد، دنبال میکند که در تلاش است تا امپراتوری ماریجوانای بسیار سودآور خود را به تعدادی میلیاردر اهل اوکلاهما بفروشد. همین موضوع باعث ایجاد برنامهها، رشوهها، توطئهها و خیانتها علیه او میشود تا افراد مختلفی بهدنبال تصاحب این امپراطوری سودآور باشند. برای رسیدن به این جواب که فیلم The Gentlemen حکم بازگشت ریچی را امضا کرده یا باز هم قرار است دوباره ما را ناامید کنید، در ادامه با نقد فیلم جنتلمنها که در لیست بهترین فیلمهای کمدی 2020 زومجی نیز قرار دارد همراه باشید.
داستانگویی گرانت روایتی اکشنتر نسبت به داستانگویی هونام است و در بخشهایی از فیلم شاهد مقایسه این دو روایت نیز هستیم
فیلم The Gentlemen با طرح یک سوال بزرگ کارش را آغاز میکند و در ادامه برای یافتن آن و اینکه چه اتفاقی برای میکی پیرسون با بازی متیو مک کانهی رخ داد، با روایت جذاب شخصیت فلتچر با بازی هیو گرانت، همراه میشویم. بخش زیادی از تمرکز داستان و اتفاقات فیلم روی مدرکی است که فلتچر از میکی پیرسون و ریموند اسمیت با بازی چارلی هونام، دارد و همچنین رشوهای که برای عدم افشای آن میخواهد دریافت کند. در طول آن شاهد روایت داستان از نگاه فلتچر هستیم که براساس توضیحات ریموند بخشی از این داستان خیالی و بخشی از آن واقعی بوده و حتی شاهد تصحیح آن توسط ریموند نیز هستیم. همین موضوع باعث شده تا شاهد گفتگو جذابی بین این دو شخصیت باشیم که بازی هونام و گرانت کمک زیادی به روایت هرچه بهتر داستان کرده و در واقع دو شخصیتی را شاهد هستیم که شیمی فوق العادهای با یکدیگر دارند. داستانگویی گرانت روایتی اکشنتر نسبت به داستانگویی هونام است و در بخشهایی از فیلم شاهد مقایسه این دو روایت نیز هستیم که شاید جالب باشد که دلیل این مقایسه چه چیزی است، جواب سوال در ادامه خواهیم گفت که بهنظر میرسد نکته جالب و مخفی ریچی در درون فیلم پنهان کرده است. گفتیم فیلم با طرح یک سوال آغاز میشود و در طول آن شاهد تصمیم میکی به فروش تجارت مواد مخدرش تا کسانی که به دنبال خریدن یا تصاحب آن هستند، هستیم که همین موضوع باعث ایجاد فرصتهای زیادی برای خلق صحنههای جنایی، کمدی و اکشن شده است.
نکتهای که باعث میشود تا The Gentlemen جدی بگیریم این است که فیلم در استفاده از عناصر کمدی یا اکشن هرگز زیادهروی نمیکند و باعث نمیشود به داستان فیلم ضربه یا لطمهای وارد کند. هر زمان نیاز به صحنه کمدی وجود داشته باشد، ریچی به خوبی در آن از فیلم استفاده کرده و هر موقع نیاز به صحنه اکشن باشد، فیلم آن را به شما تقدیم میکند. همین ترکیب مناسب و به موقع و کافی هر عناصر و سبک مختلف در فیلم باعث شده تا فیلم در روایت داستانش کم نقص کار کند و در مقابل هر شخصیت به خوبی در فیلم استفاده شده است. بخش کمدی و اکشن اکثرا در خدمت یکدیگر هستند و صحنههای اکشن فیلم که شاید به مرگ یک شخصیت هم ختم شود، همزمان ممکن است با آن یک صحنه کمدی هم خلق شود که در طول فیلم شاهد چندین صحنه با مثال فوق هستیم که نشان میدهد ریچی توانسته به خوبی از چنین فرصتهایی استفاده کند و به نحوی نبوغ خود در خلق چنین صحنههایی را نشان دهد. یکی از مشکلات فیلمهایی با شخصیتهای زیاد که بازیگران سرشناسی هم دارند، کاهش تمرکز روی بخش بزرگی از شخصیتهای فیلم است که حتی در مورد فیلمهای موفق این چند وقت اخیر نیز صادق است، اما The Gentlemen از هر شخصیت درون فیلمش به خوبی و به شکلی صحیح استفاده میکند و هرگز قرار نیست شخصیتی فدای داستان یا تمرکز بیشتر روی شخصیت دیگر شود.
نکتهای که باعث میشود تا The Gentlemen جدی بگیریم این است که فیلم در استفاده از عناصر کمدی یا اکشن هرگز زیادهروی نمیکند و باعث نمیشود به داستان فیلم ضربه یا لطمهای وارد کند
همانطور که گفتم فیلم استفاده خوبی از شخصیتهای فیلم کرده و این موضوع تا حدی به عملکرد بازیگران فیلم نیز مرتبط بوده است. پر بیراه نیست که بگویم چارلی هونام و هیو گرانت ستارگان بیچون و چرای فیلم هستند که بخشی زیادی از موفقیت فیلم را باید پای اجرای کم نقص این دو بازیگر نوشت. دو بازیگری که با ترکیبی از اجرای جدی و کمدی و یک شیمی کم نظیر باعث شدند تا روایت فیلم بسیار بهتر از چیزی شود که انتظارش را داریم. در کنار متیو مککانهی که بازی خوبی را نیز از وی شاهد هستیم، نمیتوان از بازی خیلی خوب کالین فارل نیز گذشت و با اینکه حضور کوتاهی دارد، اما بازی متفاوت و خیلی خوبی را از وی شاهد هستیم که از همان ابتدا صحنه را بهدست میگیرد و نه تنها دیگر بازیگران را تحت الشعاع خودش قرار میدهد، بلکه باعث میشود با دقت بیشتری به بازی فارل در طول فیلم توجه کنیم. البته نباید از بازی متفاوت هنری گلدینگ هم گذشت که با اینکه حضور کوتاهی دارد، اما نشان داد که پتانسیل خیلی خوبی برای بازی در چنین فیلمهایی نیز دارد. The Gentlemen فیلمنامه هوشمندی دارد و خیلی کم به حاشیه میرود و تمرکز اصلی فیلم روی داستانش است و تمام تلاشش روایت هرچه بهتر داستان است و همین موضوع باعث میشود حتی با اینکه شاید در اواسط فیلم بتوان پیش بینیهایی در مورد پایان فیلم کرد، اما باز هم دست خودش را کاملا رو نمیکند و تا پایان بیننده را برای رسیدن به سرنوشت نهایی شخصیتها منتظر میگذارد.
نکات بالای فیلم در هر صحنه نیز چیزی نیست که از کنارش گذشت و تماشای فیلم و نکاتی که ارائه میدهد، در بعضی از دقایق نیاز بالایی به دقت بیننده و توجه به این نکات دارد. هوشمندی فیلم و فیلمنامه فقط به این موارد خلاصه نمیشود و فیلم قرار نیست هیچ یک از شخصیتها را کم هوش یا دست کم بگیرد و همین موضوع باعث شده تا بتوانیم برای هر شخصیت ارزش قائل شویم و آنها را صرفا مهرههایی برای کنار زدن و حذف توسط دیگر شخصیتها در طول داستان نبینیم. اگر فلتچر شخصیت باهوشی است که در تمام مدت فعالیتهای میکی پیرسون را زیر نظر داشته، اما این بدان معنا نیست که ریموند اسمیت شخصیت کم هوش، خنگ و بی برنامهای است. در واقع The Gentlemen بینندگان خودش را دست کم نگرفته و برای همین خودش را جدی گرفته و همین موضوع هم باعث میشود تا فیلم به اثری بهتر از چیزی که انتظارش را داریم تبدیل شود و در نهایت پایانی که دوست داریم ببینیم، را تحویل میدهد که حتی فیلم این اشاره و نکته را نیز در اواسط داستان میدهد که چه گروهی پشت این اتفاقات هستند و شاید ما در نگاه اول خیلی توجهی به آن نکنیم. در ابتدای نقد گفتیم که گای ریچی ظاهرا یک نکته پنهان درون فیلم قرار داده است. در ابتدای فیلم فلتچر به فیلمنامهای اشاره دارد که میتواند به فیلم موفق و پر فروشی تبدیل شود و شاید در ابتدا آن را یک بازی برای سرکار گذاشتن ریموند بدانیم، اما در طول داستان متوجه میشویم که فلتچر اصلا شوخی نکرده و اتفاقا در مورد حرفش خیلی هم جدی است و در واقع با دیدن پوستر The Man from U.N.C.L.E و دفتر میرامکس، متوجه جدی بودن حرف و فیلمنامه وی میشویم.
چارلی هونام و هیو گرانت ستارگان بیچون و چرای فیلم هستند
اما چرا این فیلمنامه در داستان مهم بود؟ جواب سوال شاید ساده باشد. گفتیم که گفتگوی فلتچر با ریموند دو روایت متفاوت از داستان میکی پیرسون و فروش تجارت مواد مخدرش بود که یک بخش روایت داستان با تم اکشن و تخیلی از نگاه فلتچر و یک بخش روایت واقع گرایانه توسط ریموند بود و این یکی از نکاتی است که شاید بسیاری به سادگی از آن در طول فیلم گذشته باشند. در واقع ما بیشتر روایت اکشن و تخیلی فلتچر را دیدیم و روایت ریموند چیزی است که در دنیای واقعی بیشتر جریان دارد و در داخل فیلمها خیلی جایی ندارد. روایت فلتچر که اتفاقا خود فیلم هم تمرکزش روی آن بیشتر بود، روایتی اکشن و کمدیتر بود که انگار گای ریچی در حال گفتن داستان یک گروه خلافکار به یکی از اعضای آن است و شاید دنبال این است که این فرد که اتفاقا دست راست رئیس این باند است، بخشهایی از داستان را تصحیح و به بهتر شدن آن کمک کند و حتی این احساس را داشته باشیم که فلتچر یک نسخه دیگر از خود گای ریچی یا نماینده وی در فیلم است. روایت فلتچر چیزی است که اکثرا به یک فیلم سینمایی و موفق تبدیل میشود؛ وگرنه خیلی زود متوجه میشویم که روایت واقع گرایانه ریموند خیلی هم جذابیتی ندارد و مشخصا بینندهای هم نخواهد داشت، اما وجود چنین مقایسهای در داخل فیلم The Gentlemen اتفاق جالب و نادری است.
فیلم The Gentlemen قرار بود به فیلمی تبدیل شود که نشان دهد گای ریچی هنوز چیزهای زیادی برای ارائه دارد و زمینه بازگشت وی به چیزی که آن را خیلی خوب بلد است، را مهیا کند، اما به فیلمی فراتر از این انتظارات تبدیل شده و حتی باعث میشود تا به آسانی از کنار آن رد نشویم و آن را جدیتر از گذشته دنبال کنیم. The Gentlemen فیلمی بینقص نیست، اما میتوان آنها را به راحتی نادیده گرفت و به راحتی با آن و با یک داستان جنایی، کمدی و اکشن سرگرم شد و از آن لذت برد. همچنین در پایان احساس میشود فیلم جنتلمن تا حدودی یک فیلم شخصی و حتی ادای دین به فیلمهای سابق ریچی است که نه تنها فیلمی است که طرفداران ریچی باید حتما آن را تماشا کند، بلکه افرادی که دنبال اثری متفاوت در سبک کمدی اکشن هستند نیز میتوانند از آن لذت ببرند و به جمع دنبال کنندگان فیلمهای ریچی بپیوندند.
نظرات