نقد فصل اول سریال Never Have I Ever

جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۹
مطالعه 8 دقیقه
میتری راماکریشنا در نقش دوی در سریال کمدی درامای Never Have I Ever
سریال Never Have I Ever را می‌توان یکی از متفاوت‌ترین آثار درام-کمدی مدرسه‌ای چند سال اخیر دانست. با بررسی فصل اول این سریال همراه ما باشید.
تبلیغات

مشکلات و دغدغه‌های نوجوانان از دیرباز یکی از موضوعات مورد توجه و علاقه‌ی نویسندگان و کارگردانان بوده است و به وضوح می‌توان علت این مسئله را مشاهده کرد؛ اغلب انسان‌ها در دوره‌ی نوجوانی درباره‌ی آینده‌ی خود سردرگم‌اند و در تکاپو هستند تا مسیر صحیح را برای ادامه‌ی زندگی پیدا کرده و در آن قدم بگذارند. درکنار این مسئله، احساسات افراد در این سن به اوج خود می‌رسد و موقعیت‌های بی‌شماری برای رقم خوردن دراماهای گوناگون بر سر راه ایشان سبز می‌شود. بیشتر افراد یا در حال تجربه‌ی این دوره‌ی خاص و حساس هستند، یا خاطراتی تلخ و شیرین فراوانی از آن دارند، پس اثری با محوریت دنیای نوجوانان به‌راحتی می‌تواند نظر گروه بزرگی از جامعه را به سوی خود جلب کند. همین پتانسیل سودآوری بالا البته باعث شده که شاهد ساخته شدن آثار زیادی در ژانر بلوغ باشیم که بسیاری از آن‌ها به غایت کلیشه‌ای و تکراری‌اند و حرف تازه‌ای برای زدن ندارند. میندی کالینگ (Mindy Kaling) تلاش کرده به همراهی جان مک‌انرو (John McEnroe) در سریال Never Have I Ever، تازه‌ترین ساخته‌ی خود، با اتکا به تجربیاتش به‌عنوان یک فرد دو تابعیتی، سال‌ها حضورش در برخی از برجسته‌ترین آثار کمدی و صداقت کلام، برداشتی متفاوت و ارزشمند از ژانر بلوغ و درامای مدرسه‌ای به بینندگان عرضه کند.

راماکریشنا و لویسون در نقش‌های دوی و بن در سریال درام کمدی Never Have I Ever

Never Have I Ever زاده‌ی نگاهی به تجربیات و زندگی میندی کالینگ به‌عنوان فردی هندی-آمریکایی و دوره‌ی نوجوانی متفاوت اوست

کالینگ به جز جان مک‌انرو در این اثر از حضور لانگ فیشر (Lang Fisher)، همکارش در سریال The Mindy Project، نیز بهره‌مند است، اما این نکته تنها نقطه اشتراک Never Have I Ever با سایر ساخته‌های میندی کالینگ نیست. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، Never Have I Ever زاده‌ی نگاهی به تجربیات و زندگی کالینگ به‌عنوان فردی هندی-آمریکایی و دوره‌ی نوجوانی متفاوت اوست. درکنار صحنه‌هایی آشنا از آثار پیرنگ بلوغ، شوخ طبعی همیشگی آثار این نویسنده و بازیگر نیز در Never Have I Ever نمایان است؛ استفاده‌ی خوب از عنصر راوی و نظر دادن‌ها و تحلیل وی از اتفاقات و حضور رگه‌های رومانتیک-کمدی در پلات اصلی را می‌توان از امضاهای کالینگ دانست.

درکنار زیر داستان‌های کمدی و رومانتیک اما Never Have I Ever یک درامای مدرسه‌ای و داستان بلوغ تمام عیار است؛ از اولین تجربیات زندگی به‌عنوان فردی بالغ و مستقل گرفته، تا کنار آمدن با غم فقدان، درگیری با بهترین دوستان، پیدا کردن جای پای خود در جهان، کنار آمدن با نگاه سنگین جامعه و درس گرفتن از اشتباهات، همه و همه تارهای آشنایی هستند که در فصل اول این سریال نواخته می‌شوند. در سوی دیگر این قلمرو آشنا و نه چندان جدید، این اثر از اصالت خود نیز برخوردار است و حرف‌های کمتر زده شده‌ای را به زبان می‌آورد که شنیدنشان برای مخاطبان هدف اصلی این سریال، مهاجرین و نوجوانان، به‌خصوص زنان و دختران جوان، خالی از لطف نیست.

Never Have I Ever داستان نوجوانی هندی به نام دوی، با نقش آفرینی درخشان میتری راماکریشنان (Maitreyi Ramakrishnan)، را روایت می‌کند که در آمریکا متولد شده و کل عمر خود را در آن‌جا زندگی کرده است. برعکس خانواده‌ی سنتی وی که به‌شدت به سبک زندگی و عقاید هندی پایبند هستند، دوی سرتا پا آمریکایی است و از هر چیز که او را یاد ریشه‌ی هندی‌اش بیاندازد دوری می‌جوید. بعد از مرگ نابهنگام پدر دوی، با بازی سندهیل رامامورثی (Sendhil Ramamurthy) که احتمالا او را از سریال Heroes به یاد داشته باشید، او بر اثر شوک عصبی توانایی استفاده از پاهای خود را از دست می‌دهد و یک سال تحصیلی را روی صندلی چرخ‌دار می‌گذراند. حالا، یک سال بعد از این وقایع، دوی قدرت ایستادن روی پاهای خود و راه رفتن را دوباره به‌دست آورده، اما هنوز درگیر مشکلات ناشی از فوت پدرش است و به‌صورت مرتب با روانشناس دیدار می‌کند. دراین‌میان اما اولویت او در سال تحصیلی جدید و به‌طور کلی زندگی نه مواجه شدن با غم و فقدان بزرگ نبود پدر یا حل کردن مشکلاتش با مادر سخت گیر و فامیل زیادی بی نقص خود و نه حتی کم نیاوردن در زورآزمایی با رقیب همیشگی‌اش بن، که عوض کردن چهره‌ی خود و بهترین دوستانش فابیولا و النور از دانش‌ آموزانی طرد شده به افرادی محبوب و جذاب است. همه چیز، از مشکلات خاص روحی و فیزیکی او گرفته، تا عدم توانایی وی در برقراری ارتباط صحیح با دوستان و اطرافیان، اما این مسیر را برای دوی جوان ناهموارتر می‌کنند.

شخصیت راهب هندو در حال اجرای مراسم مذهبی در سریال Never Have I Ever

با وجود نقش پررنگ ماهیت هندی-آمریکایی دوی در داستان، اما نوع نگارش و روایت تمام مدت لحن نوجوانانه‌ی خود را حفظ می‌کند

هندی بودن دوی یکی از پایه‌های اصلی سریال Never Have I Ever است و آن را از سایر آثار هم سبک جدا می‌کند. ملیت این نوجوان تقریبا تمام زوایای زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ دید فرهنگ هند نسبت به تحصیلات و جایگاه زن در خانه و اجتماع باعث فشار و سخت گیری مادر دوی نسبت به او می‌شود، سبک زندگی خاص و روابط فامیلی نزدیک حالا باعث شده که حالا کامالا، نقطه‌ی مقابل دوی، در خانه‌ی آن‌ها سکونت داشته باشد، دوی مجبور به شرکت در مراسمات هندی طولانی و حوصله سر بر است و تقریبا تمامی روابط دوستی او تحت تاثیر فرهنگ سنتی هندی قرار گرفته. این تفاوت بنیادین Never Have I Ever با اغلب آثار سیتکام یا درامای مدرسه‌‌ای بستر انعکاس تصویری را ایجاد می‌کند که توانایی جلب نظر گروه زیادی از بینندگان و آشنا کردن گروهی دیگر با فرهنگی متفاوت را دارد. کنکاش این سریال در فرهنگ هندی نیز مولد سکانس‌های طنز متعددی است که از طراوت و تازگی برخوردار هستند.

با وجود نقش پررنگ ماهیت هندی-آمریکایی دوی در داستان، اما نوع نگارش و روایت تمام مدت لحن نوجوانانه‌ی خود را حفظ می‌کند و ما با ماجرایی مواجهیم که بیش از مدح این فرهنگ و ریشه یا شمشیر بستن از رو بر آن، با آن درست مثل یک عنصر ناخواسته‌ی زندگی یک دانش آموز دبیرستانی در دوره‌ی سرکشی‌اش رفتار می‌کند. دوی ریشه‌ای هندی دارد و این مسئله او را از اکثر افراد پیرامونش متفاوت می‌کند اما حالا که چه؟ شاید بتوان گفت دوی از ارزش میراث گرانبهایی که دارد و آن یگانگی خاصی که نژاد و فرهنگش برایش به ارمغان می‌آورد غافل است، اما رفتار دافع مادر و اقوام او، نماد‌های نسل قدیمی سنت گرا، نیز درست به اندازه‌ی بی اهمیتی او نسبت به فرهنگ اصیلش در زده شدن او از پذیرفتن خود به‌عنوان شخصی با ریشه‌ی هندی موثر است.

لی رودریگز و رامونا یانگ در نقش فابیولا و النور در سریال کمدی درام Never Have I Ever

جدا از این ابعاد داستانی و فضای هندی خاص حاکم بر طراحی برخی محیط‌ها و لباس‌ها، Never Have I Ever یک کمدی درامای مدرسه‌ای استاندارد است که تمام عناصری که طرفداران از اثری در این ژانر انتظار دارند را به ایشان ارائه می‌کند؛ موسیقی پاپ ایندی، عناصر بصری آشنا همچون ظاهر شدن پیام‌ها روی تصویر، اشارت متعدد به فرهنگ عامه، کات‌های سریع در تدوین برای نشان دادن مشکلات روحی یا خاطرات تلخ گذشته و استفاده از راوی نکاتی در این سریال هستند که ما را به یاد آثار مطرح این ژانر خصوصا در دهه‌ی ۲۰۰۰ می‌اندازند. با این وجود اما Never Have I Ever سعی می‌کند با ارائه‌ی رفتارهایی عجیب‌ در شکل دهی برخی سناریوها یا استفاده از عناصر مذکور، بیش‌ازپیش از آثار هم سبک خود فاصله بگیرد؛ از نمونه‌‌های این مسئله می‌توان به استفاده از صدای جان مک‌انرو (John McEnroe) به‌عنوان راوی و اصلا نحوه‌ی خود روایت او دانست. نکات زیادی درمورد راوی گری مک‌انرو وجود دارد که آن را خاص‌تر و به یاد ماندنی‌تر از بسیاری از روایت‌های مشابه می‌کند؛ این تفاوت‌ها را می‌توان در جنس صدای مک‌انرو، نوع روایت که بیشتر به گزارش و تحلیل شباهت دارد، نزدیک بودن شخصیت وی به دوی و گره خوردن این انتخاب خیلی خاص به داستان اثر می‌توان مشاهده کرد.

موفقیت Never Have I Ever در قدم گذاشتن به گوشه‌های جدیدی از پیرنگ بلوغ و پردازش صحیح موضوعاتی کمتر بیان شده در این ژانر بدون نمایش قدرتمند راماکریشنان غیرممکن بود

موفقیت Never Have I Ever در قدم گذاشتن به گوشه‌های جدیدی از پیرنگ بلوغ و پردازش صحیح موضوعاتی کمتر بیان شده در این ژانر بدون نمایش قدرتمند راماکریشنان به‌عنوان راس تیم بازیگری این سریال غیرممکن بود. راماکریشنان که پیش از این سابقه‌‌ی حضور در مقابل دوربین حرفه‌ای را نداشته، با جلب نظر کالینگ در آزمون‌های اولیه، توانست نقش دوی را تصاحب کند و در آن روح و جان بدمد. این بازیگر مستعد و خوش آتیه به خوبی از پس چالش‌های متعددی که در اجرای شخصیت دوی وجود دارد، مثلا نیش و کنایه‌ها، کشمکش‌های درونی و خامی در عین باهوشی وی برمی‌آید. دوی دختری فوق‌العاده است، اما همچون هر نوجوان دیگری از لغزش‌ها و اشتباهات مبرا نیست؛ نمایش صحیح این موضوع نیاز به دو وزنه‌ی نگارش صحیح و اجرای قابل لمس و درگیر کننده دارد، که مثل کالینگ-فیشر-راماکریشنان به خوبی توانستند این کارها را عملی کنند. نزدیک بودن شخصیت راماکریشنان به دوی و نقاط مشترک متعدد ایشان باعث می‌شود بار احساسی سنگین کار هیچگاه بیجا و غیرطبیعی جلوه نکند و شوخی‌های بعضا تند دوی اکثر اوقات در آوردن لبخند بر لبان بیننده موفق باشند.

سندهیل رامامورثی در نقش موهان در لباس خواب سفید در سریال کمدی درام Never Have I Ever

سریال نه‌تنها فابیولا و النور را به بخشی پررنگ از داستان زندگی دوی تبدیل می‌کند، بلکه برای آن‌ها داستان‌های کم و بیش مجزا و لحظات درخشش مستقلی در نظر می‌گیرد

راماکریشنان اما تنها ستاره‌ی درخشان این سریال نیست و در تیم بازیگری غالبا جوان این تیم شاهد نقش آفرینی‌هایی چشم گیر از سوی افرادی همچون جاگاناتان، لویسون، رودریگز، یانگ و نیسی نش هستیم. از آنجایی که رودریگز و یانگ نقش دو دوست صمیمی دوی در این سریال را بازی می‌کنند، طبیعتا مسئولیتی سنگین را به دوش می‌کشند، که در فصل اول ثابت کردند به خوبی می‌توانند در این قدم از هم بازی با استعدادشان کم نیاورند. اکثر اوقات در آثار مشابه دوستان شخصیت اصلی در قیاس با رقبا یا طرف مقابل رابطه‌ی عاشقانه‌ی او از نقشی کم‌ رنگ‌تر برخودارند، اما Never Have I Ever نه‌تنها فابیولا و النور را به بخشی پررنگ از داستان زندگی دوی تبدیل و ساب پلات‌های متعددی در رابطه با ایشان روایت می‌کند، بلکه برای آن‌ها داستان‌های کم و بیش مجزا و لحظه‌های درخشش و توجه مستقلی در نظر می‌گیرد؛ آن‌ها علاوه‌بر داشتن شیمی فوق‌العاده‌ای درکنار دوی به‌عنوان «آن گروه» از بچه‌های دبیرستان، داستان‌های جذابی از یافتن خود واقعی یا پیدا کردن شهامت کافی برای مواجهه با حقیقت را به‌دنبال خود می‌کشند و لحظات احساسی و کمیک قابل قبولی را رقم می‌زنند.

اگر دنبال یک کمدی درامای نه چندان سنگین اما متفاوت، جذاب و سرگرم کننده می‌گردید، حتما Never Have I Ever را در فهرست تماشای خود قرار دهید. این سریال شاید درگیر کننده‌ترین آثار درامی نباشد که تا به حال دیده‌اید، یا به‌عنوان اثری کمدی ارائه کننده‌ی قویترین شوخی‌هایی باشد که تا به حال شنیده‌اید، اما از لحنی صمیمانه و دلنشین دربیان پیام‌های خود برخوردار است و در دست دیگر، بسیار خوب می‌داند که قصد دارد در چه جهتی قدم بگذارد و این کار را بسیار خوب انجام می‌دهد. همچون آثار پیشین کالینگ از جمله The Mindy Project یا قسمت‌هایی از سریال محبوب The Office، این سریال هم رابطه‌ی نزدیکی با فرهنگ و سنت دارد؛ شباهت تقریبی فرهنگ دو کشور ایران و هند باعث می‌شود که لحظاتی آشنا در Never Have I Ever برای بیننده‌ی ایرانی وجود داشته باشد و بهتر بتواند در مسیر تغییر و رستگاری دوی او را همراهی کند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات