نقد فیلم In the Heights | تلاش برای بقای یک فرهنگ
جان ام. چو یعنی کارگردان فیلم In the Heights در گذشته ثابت کرده است که میتواند مخاطب را سرگرم کند و تصاویری با رنگبندیهای اغراقآمیز را به شکلی جذاب تحویل ما دهد. در نتیجه باتوجهبه منبع اقتباس این فیلم موزیکال جدید، تقریبا همه میدانستیم که فیلم In the Heights از چند جهت شکست نخواهد خورد. ولی محصول نهایی میتوانست به مراتب بهتر از اثر فعلی از آب دربیاید تا اینطور احساس نشود که بیش از اندازه طول میکشد.
ترکیب موسیقیهای شنیدنی و کوریوگرافی (Choreography) درخشان فیلم کاری میکند که اگر در اصل برای تجربهی موزیکال و شنیدن پرتاب دیالوگها با موسیقی دلچسب به سمت هم سراغ آن بروید، ناامید بازنگردید. کارگردان مخاطب را به سفری شیرین، دیدنی و شنیدنی به محلهای میبرد که خاطرات زیادی در آنجا خوش کردهاند. تازه باورها، زبان و تفکرات مردم لاتین حاضر در هایتس نیز به خوبی با تمام عناصر سازندهی فیلم ترکیب میشوند و به آن هویتی مشخص و منحصربهفرد میدهند. در نتیجه یک فیلم موزیکال با لحظات آرامشبخش، سکانسهای عاشقانه و چند قاب شلوغ و پرجزئیات شکل میگیرد.
بسیاری از تماشاگرها اصلا به اندازهی نیاز فیلم موزیکال In the Heights نمیتوانند به روابط برخی از کاراکترهای آن با یکدیگر اهمیت بدهند
محتوای اصلی فیلم In the Heights مشخص است و شعاری دانستن آن بدون شک غیرمنصفانه به نظر میرسد: «نام منطقهی واشنگتن هایتس را فریاد بزنید تا ناپدید نشود؛ تا آن را فراموش نکنند». سازندگان با ارزشگذاری گوشه به گوشهی یک محلهی پرشده از مهاجرهای چند کشور، به یاد تماشاگر میآورد که در پس هر گویش، زبان، رنگ پوست و رفتار، یک فرهنگ عظیم وجود دارد.
آنچه به که چنین منطقهای از یک شهر بزرگ ارزش میبخشد، هویت خاص زندگیهای حاضر در آن است؛ پدری که عمر خود را وقف فرزند کرد، دختری که آرزوی رسیدن به برترین موفقیتها را دارد، پسری که رویای آرام گرفتن در ساحل را میبیند، پیرزن خوشقلبی که همه میتوانند او را مادر صدا بزنند، اعتقاداتی که این آدمها را زنده نگه داشتند و عشقهایی که شکل میگیرند و به پایان میرسند.
ساختهی جدید جان ام. چو اکثر وظایف غیرداستانی خود بهعنوان یک فیلم موزیکال را واقعا عالی انجام میدهد؛ کوریوگرافی تماشایی است و دیالوگها در ترکیب با موسیقی میرقصند
فیلم In the Heights به هدف اصلی خود میرسد؛ معرفی درست یک فرهنگ، نمایش ارزشهای حاضر در یک فرهنگ و به تصویر کشیدن شاعرانهی تلاش مردم پیرو آن فرهنگ برای حفظ این محله که نمایندهی سبک زندگی آنها است. ماجرا هم اصلا به این سادگی نیست که دقیقا یک نفر بهصورت مستقیم به همهی آنها حمله کند و بخواهد محله/سبک زندگی/فرهنگ مورد بحث را از بین ببرد. فیلم به انسانهایی میپردازد که هرکدام گرفتار مشکلات خاص خود هستند. تهدیدی که منطقهی واشنگتن هایتس را به چالش میکشد، حملهکننده به خود محله نیست. بلکه وقتی انسانهای حاضر در این منطقه آرامآرام با سختیها گلاویز شدند، فاصلهی بیشتری بین واشنگتن هایتس و افراد حاضر در واشنگتن هایتس کشیده میشود.
ولی دقیقا همین حقیقت که توضیحدهندهی نحوهی برخورد فیلم In the Heights با موضوع داستان است، شوربختانه گاهی به ضرر اثر تمام میشود. چون بسیاری از تماشاگرها اصلا به اندازهی نیاز فیلم In the Heights نمیتوانند به روابط برخی از کاراکترهای آن با یکدیگر اهمیت بدهند.
ساختار فیلم In the Heights به این شکل است که در بخش قابل توجهی از قصه هر چند دقیقه یک بار، روی چند شخصیت مشخص تمرکز میکند. پس طی آن دقایق مخاطب باید با تمام وجود به آن شخصیتها و ارتباط آن شخصیتها اهمیت بدهد و محصول مورد بحث نیاز انکارناپذیری به داشتن کاراکترهایی در حد و اندازهی یکدیگر پیدا کرده است. در نتیجه وقتی شخصیتها از جنس ونسا، اوسناوی و سانی باشند، فیلم لذتبخش میشود. اما هنگامی که مثلا نوبت به نینا، بنی و کوین میرسد، پروسهی شمارش دقایق توسط مخاطب کلید میخورد.
در حقیقت همان تمرکز روی شخصیتها و روابط که قرار بود داستان کلی فیلم In the Heights را انسانیتر کند، بعضا بیشازپیش ناپایداری فیلم در شخصیتپردازی و خلق شیمی مناسب بین بازیگرها و کاراکترهای متفاوت را در صورت مخاطب میزند. وقتی میتوان به لحظه به لحظهی عشق دو شخصیت نسبت به یکدیگر اهمیت داد و سکانسهای عاشقانهی دو کاراکتر دیگر کمترین میزان کشش را دارند، همهچیز واضح به نظر میرسد. شخصیتهای فرعی هم که انصافا هیچ پرداخت درستی نداشتهاند و بهنوعی حتی در حق بازیگران خود بیانصافی میکنند. زیرا آنها را کمتوان جلوه میدهند.
من نمایش In the Heights لین-منوئل میرندا را نه در برادوی و نه در هیچجای دیگر بهصورت زنده تماشا نکردهام. ولی اگر جنس کار او در تئاتر فوقالعادهی همیلتون را ببینیم و درک کلی از تفاوتهای عظیم داستانگویی در مدیومهای هنری مختلف داشته باشیم، شاید اینطور برداشت کنیم که فیلم In the Heights ترجمهی قابل توجهی از زبان هنر ششم به زبان هنر هفتم نیست. البته که سازندگان از قابلیتهای تولید سینمایی برای ارائهی تصاویر خوشجلوه، شلوغ و رنگارنگ بهره میبرند. اما از لحاظ داستانی تجربهای شبیه به فیلمهایی ارائه میشود که بهجای اقتباس سینمایی درست یک کتاب، صرفا صفحه به صفحهی آن را تبدیل به فیلمنامه و سکانس کردند.
پیوند فکرشده و جذاب افتتاحیه و پایانبندی فیلم در هایتس، دوستداشتنی از آب درآمد
پس با اینکه همهی بازیگرها در نوع خود میدرخشند، شخصیتها اصلا و ابدا حتی به یک اندازه به چالش کشیده نمیشوند. سختی کوچک قرارگرفته در مقابل یک کاراکتر در مقابل جنگ درونی جدی و بزرگ شخصیت دیگر، کماهمیت جلوه میکند. اینگونه فیلمی که به طرز واضحی میخواهد یک جامعه را تبدیل به شخصیت اصلی خود کند، تعداد اندکی از شخصیتهای اصلی و تعداد قابل توجهی کاراکتر فرعی را مقابل مخاطب میگذارد؛ تا تفاوت ثانیههای اصلی و معرکه با ثانیههای قابل حذف آن انکارناپذیر باشد.
الگا مردیز، آنتونی راموس و ملیسا باررا با فاصلهای محسوس از دیگر بازیگرها موفق به درخشش و جلب توجه مخاطب میشوند. چرا؟ دقیقا به همین خاطر که کاراکترهای اجراشده توسط آنها از خطوط داستانی بهتری برخوردار شدهاند. فیلم In the Heights در بعضی از دقایق انقدر پرکشش ظاهر میشود که احساس میکنیم شانس قرارگیری در جایگاه بسیار بالایی میان موزیکالهای گوناگون قرن ۲۱ هالیوود را دارد. ولی با افتوخیرها درنهایت صرفا یک فیلم خوب باقی میماند.
نقاط قوت و ضعف نامبرده در مدلهای دیگری نیز خود را نشان میدهند. فیلم In the Heights گاهی متصلکنندهی چند کلیپ جذاب اما کمربط به نظر میرسد. قسمتهایی که از دیدن هرکدام میتوان تا حدی لذت برد. اما پیوستگی ۱۰۰ درصدی با یکدیگر ندارند. در عین حال سازنده تلاشهای قابل توجهی برای حل این مشکل به خرج داد. برای نمونه پیوند فکرشده و زیبایی که بین افتتاحیه و اختتامیهی فیلم In the Heights به چشم میخورد، دوستداشتنی و خواستنی است. زیرا همان پیام اصلی اثر در رابطه با ضرورت حفظ شدن این انسانها و فرهنگ آنها را به درستی فریاد میزند.
این وسط یک رخداد پررنگ هم در اواسط فیلم داریم که به خوبی اثر را به قبل و بعد از خود تقسیم میکند و باعثوبانی به چشم آمدن بیشتر نکاتی مثبت همچون نورپردازیها، تنظیم رنگ قابها و حتی طراحی لباس مثالزدنی فیلم In the Heights میشود. چرا که رنگها همچون لحن و آهنگ بیان شدن دیالوگهای موزیکال، در فیلم In the Heights قصه میگویند؛ مثل یک لباس قرمزرنگ که تبدیل به خورشید یک فروشگاه خاکگرفته میشود. اینگونه ورقههای کاغذی چسبیده به پنجرهها کنده میشوند و نور به داخل محیط بازمیگردد.
یک داستان عاشقانه، ترکیب معرکهی دیالوگنویسی موسیقیایی با حرکات درست و تنظیمشدهی تیم بازیگری و پیامی که ارزش شنیدن دارد. فیلم In the Heights در فرم و محتوا، اثر سینمایی خوب و لایق یک بار تماشا است. هرچند میتوانست بسیار بسیار بهتر باشد.