نقد انیمیشن خانه پر سر و صدا (The Loud House)
انیمیشن خانه پر سر و صدا، محصول سال ۲۰۲۱ از شرکت نتفلیکس است. این انیمیشن براساس یک سریال تلویزیونی است که از ۲ می ۲۰۱۶ تاکنون در پنج فصل پخش میشده است. لینکن لاود، تک پسر یک خانواده سیزده نفری است. او ده خواهر با شخصیتهای متفاوت دارد که کوچکترینشان هنوز نوزاد است و پوشک به پا میکند. لینکن عموماً دیوار چهارم را میشکند و با تماشاگر صحبت میکند تا روابط پیچیده خواهر برادری و برنامههایی که برای بهبود و رشد خانواده دارد را توضیح دهد. دیوار چهارم در هنر اصطلاحاً به دیوار نامرئی گفته میشود که بین هنرپیشگان و تماشاگران وجود دارد. هنگامی که هنرمند از خود درک یا حرکتی به هر نحوی نشان دهد که گواه آن باشد که او از حضور تماشاگران اطلاع دارد، اصطلاحاً دیوار چهارم شکسته میشود. شکستگی این دیوار اگر به جا و بهموقع استفاده شود، میتواند باعث ایجاد احساس نزدیکی بیشتر تماشاگر با اثر شود.
خواهران نقش مهمی در سریال اصلی دارند اما در فیلم خانه پر سر و صدا، خیلی کم به آنها پرداخته میشود
مجموعه اصلی The Loud House به وسیله کریس ساوینو تولید شده که کاملاً تحت تأثیر زندگی کودکی خود او ساخته شده که با پنج خواهر و چهار برادرش بوده است. حتی در ابتدا قرار بود خانواده لاود خرگوش باشند (باتوجهبه حجم زیاد زاد و ولدشان به نظر من که طبیعی به نظر میرسد) اما مدیر اجرایی سریال، این ایده را کنسل کرده است.
هرچند که بعداً بهعنوان ایده فرعی، در یکی از اپیزودهای سریال بدان پرداخته شده است. سریال در اولین ماه پخش خود تبدیل به برترین سریال انیمیشنی کودک در تلویزیون امریکا شد. نام این خانواده و شخصیتشان کاملاً جور در میآید. خانواده لاود (Loud: پر سروصدا) واقعاً پر سروصدا و شلوغ هستند و مدتی کنار آنها بودن باعث میشود سرگیجه بگیرید.
آنچه که سریال و فیلم را از هم متمایز میکند فضاسازی متفاوت و قویتر است
تقریباً بیست دقیقه طول میکشد که این فیلم بتواند یک خلاصه کاملاً فشرده از شخصیتهای خود و ماجراهای آنها در سریال را برای کسانی که هیچ آشنایی با سریال ندارند، ارائه کرده و آنها را در خط ماجراجویی اصلی فیلم قرار دهد. لینکلن لود، تک پسر یک خانواده پرجمعیت به همراه ده خواهر پر استعدادش، در شهری خیالی به نام رویال وودز در میشیگان زندگی میکنند. لینکن همیشه کمک حال همه است و یک نقشه پشتیبان در سر دارد. او حلال مشکلات خانواده است اما کمکم احساس میکند که دارد زیر سایه موفقیتهای خواهرانش زندگی میکند. او بهدنبال کشف استعداد یا مهارت خاصی که متعلق به خودش باشد، خانوادهاش را ترغیب میکند که به جستجوی هویت اجدادی پدریشان بپردازند. بعداً مشخص میشود که آنها از نسل یک خانواده سلطنتی متعلق به اسکاتلند هستند که از قضا آن خانواده موبهمو شبیه اعضای خانواده لاود امروزی هستند. تنها با تفاوت در طرز لباس پوشیدن، لهجه اسکاتلندی و البته رفتار سلطنتیشان.
پس از آنکه خانواده لاود امروزی در قلعه اجدادیشان ساکن میشوند، لینکن متوجه میشود که همتای او در خانواده اجدادیشان یک دوک (Duke) بوده است؛ لذا تصمیم میگیرد که او هم تبدیل به یک دوک شود تا بتواند بالاخره در کانون توجه قرار گرفته و به قول خودش از زیر سایه خواهرانش خلاص شود. همان موقع هم سروکله اژدهایی که سالها در تخم بوده و فرزند اژدهای پیشین است که به خاندان لاود قبلی خدمت میکرده و محافظ اصلی این سرزمین است، پیدا میشود که کاملاً شبیه به یک توله سگ رفتار میکند (که خود نکته منفی حساب میشود) و سرعت رشد عجیبی هم دارد. بعد از گذر نیمه اول فیلم مستخدم خانه، خانم موراگ، که اتفاقاً جد او هم به خاندان لاود پیشین خدمت میکرده، از یک زن غرغرو که بهدنبال سکوت و آرامش است و از سروصدا زیاد خانواده لاود، متنفر است تبدیل به شرور داستان میشود و تازه ماجرا جان میگیرد.
خواهران نقش مهمی در سریال اصلی دارند اما اینجا خیلی کم به آنها پرداخته میشود. این موضوع به این علت این است که فیلم بیشتر درباره لینکن است نه خواهران؛ لذا طبیعی است که آنها نقش مهمی نداشته باشند و صرفاً در حد یک تیپ از کاراکتر خود ظاهر شوند تا بیننده جدید صرفاً با آنها آشنا شود و سپس تمام توجهش معطوف لینکن و موهای سفید بانمکش شود. باتوجهبه نظر مخاطبان، به نظر میرسد که شخصیت لینکن در فیلم نسبت به سریال از عمق و قوس بیشتری برخوردار شده و رفتار بعضی از خواهرها با او بهبود پیدا کرده که این خود نقطه قوت محسوب میشود.
به این انیمیشن میتوان به چشم یک برنامه آموزشی و سرگرمکننده برای کودکان نگاه کرد که مفاهیمی رقابت خواهر و برادر، حمایت از نزدیکترین افراد و اتحاد خانوادگی را بهخوبی به کودکان یاد میدهد. به جز مشکل لینکن که مسئله اصلی داستان است، رنجش و اندوه وارد داستان نمیشود و اعضای خانواده همیشه پشت هم هستند و اتحاد زیادی دارند. ممکن است خانه لاود برای بزرگسالان قابل پیشبینی و کسلکننده شود چرا که مسائل مطرح شده در فیلم در سطح سادهای هستند تا درک آن برای همگان ساده باشد و کودکان را بهخوبی سرگرم کند. این مجموعه بهطورکلی مانند انیمیشن بچه رئیس، روی اهمیت فرزندآوری نیز تمرکز کرده و خانوادههای پرجمعیت را شادتر و ماجراجویانهتر نشان میدهد تا بتواند ذهنیت نسل کودک جامعه خودش را به سمت پُرفرزندی و جامعه جوانتر در نسل آینده سوق دهد.
انیمیشن خانه پر سر و صدا یک فیلم ساده و درعینحال لذتبخش است که به شما میگوید که همیشه برای آدمها مهم نیست که جام و مدال بهدست بیاوردند، گاهی زندگی فراتر از اینهاست
از دیگر نکات مثبت انیمیشن میتوان به صداگذاری باکیفیت آن، طراحی پسزمینه قوی و رنگبندی چشمگیر اشاره کرد. صداپیشگان خواهران لینکن بسیار متنوع هستند. باتوجهبه ازدیاد کاراکترهای دختر، تولیدکنندگان برای صدا پیشگان اصلی خساست به خرج ندادند و از افراد متنوع و شناخته شدهای مانند: جیل تالی که در نقش مادر خانواده با صداپیشگی کارن در باب اسفنجی هم معروف است و لارا جیل میلر که در نقش یکی از خواهران لینکن با صداپیشگی شخصیت کاری در دیجیمونها شناخته میشود، استفاده کردهاند.
آنچه که سریال و فیلم را از هم متمایز میکند فضاسازی متفاوت و قویتر است. سریال معمولاً روی یک تصویر بصری دوبعدی، از چپ به راست برای انیمیشن خود تمرکز میکند. درحالیکه، برای فیلم یک جهان سهبعدی در مقیاس کامل ایجاد شده که عمق چشمگیری را به آن اضافه میکند و فضای بیشتری برای حرکت در اختیار کاراکترها و انیمیشن سازها قرار میدهد.
فیلم The Loud House البته خالی از نکات منفی هم نیست. بهطور مثال، بهعنوان یک فیلم موزیکال، ترانههای ضعیفی دارد که قافیهبندی مناسبی ندارند. ولی ایراد اصلی بیشتر به ساختار کلی داستان که از سریال نشأت گرفته برمیگردد. حضور تعداد زیادی کاراکتر که همهشان باید به چشم بیایند، نامهای شبیه به هم و تفاوتهای شخصیتی جزئی خواهران با یکدیگر است که به بدنه داستان ضربات بدی میزند. تعداد خواهرها بهراحتی میتواند به پنج یا نهایتاً شش خواهر تقلیل پیدا کند و بازهم صدمهای به ساختار کلی وارد نشود.
فیلم خانه لاود یک فیلم ساده و درعینحال لذتبخش است که به شما میگوید که همیشه برای آدمها مهم نیست که جام و مدال بهدست بیاوردند. گاهی زندگی فراتر از اینهاست. فیلم درباره کسانی است در زندگی همه ما حضور دارند. کسانی که از ما مراقبت میکنند و ما را قادر میسازند که در مسیر اهداف خود بمانیم و به آنها دست پیدا کنیم. اما گاهی هم این افراد هستند که به حمایت ما نیاز دارند فقط باید با چشم باز به اطراف خود نگاه کنیم تا آنها را بیابیم.