نقد فیلم تازه (Fresh) | دوستی با یک آدمخوار!
فیلم Fresh یکی از آثاری است که در بخش میدنایت جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۲۲ نمایش داده شد و حالا مدتی میشود این فیلم توسط سرچلایت پیکچرز از شبکه هولو پخش شده است. فیلم تازه به اثری توصیف شده که قرار است به بررسی وحشتهای دوستی و روابط مدرن و امروزی بپردازد و در آن دختر جوانی باید با خواستهها و اهداف شخص جدیدی که بهتازگی دوست شده، مبارزه کند. داستان فیلم اطلاعات خیلی زیادی را فاش نمیکند، اما خود فیلم را میتوان به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم کرد.
فیلم Fresh با افتتاحیه طولانی خود به معرفی شخصیت استیو و نوآ میپردازد
بخش اول فیلم Fresh که درواقع مقدمه و افتتاحیه آن است، چیزی حدود نیم ساعت طول میکشد که در آن شاهد نوآ هستیم که با برنامه دوستیابی آنلاین نتوانسته خود را از تنهایی خارج کند و در ادامه با شخصی مرموز بهنام استیو آشنا میشود. این بخش بیشتر داستانی درام و نسبتا عاشقانه با رگههای کمدی است که حتی پر بیراه نیست بگویم که حتی دوست داریم این روند داستانی تا پایان حفظ شود، اما فیلم برنامه دیگری برای تماشاگرانش دارد و قرار است با داستانی تکان دهندهتر مواجه شویم.
بخش افتتاحیه فیلم Fresh را تا حدی میتوان با افتتاحیه آثاری مثل فیلم Get Out یا فیلم Ex Machina مقایسه کرد که شروع آرامی دارند و به اصطلاح آرامش قبل از طوفان هستند. هدف از این بخش آشنایی با دو شخصیت استیو و نوآ است. شاید در نگاه اول چیز خاصی دستگیرمان نشود، اما اگر پس از شروع بخش دوم به بخش مقدمه بازگردیم، بهخوبی متوجه میشویم که در این بخش به دو شخصیت اصلی فیلم بهخصوص استیو و اهدافش پرداخته شده است و نقش مهمی در شکل گرفتن داستان فیلم دارد.
فیلم Fresh تلاش میکند تا نشان دهد که چگونه یک آشنایی بدون داشتن شناخت کامل میتواند عواقب ترسناک و مرگباری داشته باشد
اگر به خلاصه داستان فیلم Fresh بازگردیم، بخشی از هدف فیلم پرداختن به دوستی و روابط امروزی است و درواقع فیلم تلاش میکند تا در قالب یک داستان ظاهرا غیر مرتبط نشان دهد که چگونه یک آشنایی بدون داشتن شناخت کامل میتواند عواقب ترسناک و مرگباری داشته باشد.
ما پس از افتتاحیه نسبتا طولانی فیلم با شخصیت واقعی استیو آشنا میشویم که او درواقع یک آدمخوار است که در طول آن دخترانی را که آشنا و دوست خیلی زیادی ندارند، شکار میکند و گوشت آنها را به افراد پولدار میفروشد. اگر باز به ابتدا فیلم بازگردیم، استیو در بخشی از افتتاحیه فیلم میگوید که او تنها گوشت حیوانات را نمیخورد و این بزرگترین ارجاع به آدمخواری او است که نوآ به آن توجه نمیکند.
در نگاه اول ما در حال تماشای یک داستان بقا و ترسناک هستیم که در طول آن نوآ باید تلاش کند تا از چنگال استیو فرار کند و خودش را نجات دهد. اما در باطن قضیه، ما در حال تماشای داستانی هستیم که حالا پرده واقعیت از روی استیو کنار رفته و نوآ حالا با استیو واقعی ملاقات کرده است. شخصیت استیو درواقع شخصیتی است که هدفش افراد ضعیفتر است تا بتواند آنها را کنترل کند و هر بلایی که خواست سر آنها بیاورد. درواقع نوآ در اینجا نقش شخصی را دارد که باید به هر ساز استیو برقصد تا او را راضی و خوشحال کند و باعث عصبانیتش نیز نشود. اگر او باعث خشم و عصبانیت استیو شود، توسط او مورد تنبیه قرار خواهد گرفت.
شخصیت استیو تا حد زیادی یادآور هانیبال لکتر در سریال Hannibal است
استیو میتواند نسخه متفاوتی از هانیبال لکتر در سریال Hannibal باشد و با اینکه شباهتهایی وجود دارد، اما هویت مستقل خود را نیز دارد. البته فیلم خیلی تلاش نمیکند عمق زیادی به این مسائل یا شخصیت استیو بدهد. درحالیکه پتانسیل این موضوع را داشت که بیشتر به شخصیت استیو و اهدافش شاخ و برگ دهد یا به زندگی شخصی او و نوآ بپردازد.
درکنار داستان اصلی، شاهد خط داستانی دیگری نیز هستیم که قرار است زندگی واقعی استیو را فاش کند. این خط داستانی شاید در نگاه اول پتانسیل خوبی داشته باشد، اما پرداخت درستی ندارد و باعث شده تا به ریتم و سرعت فیلم ضربه بزند. این خط داستانی میتوانست به بخش جذابی در فیلم تبدیل شود، اما شاید درنهایت بهتر بود سازندگان تصمیم به حذف آن میگرفتند.
ادامه نقد ممکن است پایان فیلم Fresh را فاش کند
اینکه ما از این طریق متوجه میشویم استیو زن و بچه دارد، شاید حقیقت نسبتا تکان دهندهای باشد، اما خود نوآ با جستوجو هم میتوانست به این نتایج برسد تا اینکه یک خط داستانی نسبتا کند این موضوع را برملا کند. صد البته این بخش داستانی حقایق بیشتری از زندگی استیو را فاش میکند، اما جلوتر هم گفتم مشکل این بخش در ابتدا این است که باعث میشود توجه ما از تلاش نوآ برای بقا و نجات پیدا کردن خارج شود و نکته دوم در بخش پایانی فیلم است.
اگر تقابل استیو و نوآ بخش جذابی از داستان فیلم تبدیل شده است، اما وقتی به بخش پایانی فیلم میرسیم، سازنده اشتباهات عجیبی میکند. نکته اول حضور دوست نوآ در بخش پایانی داستان به نحوی روی تلاش نوآ تاثیر منفی میگذارد.
فیلم Fresh دارای پایان مبهم و ناامید کنندهای است
او درواقع در طول فیلم تلاش میکند تا خود از این کابوس نجات پیدا کند، اما در اینجا او حالا یک فردی را دارد که قرار است به او کمک کند و حتی بدون او قرار نیست موفق شود و این تا حدی تلاش نوآ را زیر سؤال میبرد. چون نوآ اگر قرار است موفق شود خود با این موضوع دست پیدا کند و کمک فرد دیگری تا حدی باعث ناددیه گرفته شدن تلاشهای او میشود.
ازطرفی ما جلوتر متوجه میشویم که همسر استیو یک پا ندارد و در نگاه اول او احتمالا یکی دیگر از قربانیان استیو بوده است. ما هیچوقت ریشه و هدف همسر استیو را درک نمیکنیم و نمیدانیم او یک قربانی بوده یا اینکه او شخصا برای اثبات عشق خود یک پای خودش را به استیو تقدیم کرده است.
همین موضوع باعث میشود تا صحنه پایانی فیلم و حمله او به نوآ تا حد زیادی مبهم و گیج کننده باشد. آیا او واقعا عاشق و همراه استیو بوده یا او یک قربانی است؟ هدف او در داستان چیست و ورودش چه نقشی دارد؟ همین ابهام بزرگ باعث میشود تا عملا فیلم در بخشی که دوست نداریم اشتباهی کند، مرتکب اشتباه عجیبی شود. اگر سازنده برای هر بخش فیلم برنامهریزی کرده است و حتی مهمانی آخر نوآ و استیو به بهترین شکل ممکن اجرا میشود، اما در پایان فیلم از پرتگاه سقوط میکند و پایان ضعیفی دارد.
پایان اسپویل
سباستین استن و دیزی ادگار جونز بازی درخشانی در فیلم Fresh داشتهاند
اما بخش زیادی از موفقیت فیلم Fresh را باید به پای بازی بسیار درخشان سباستین استن نوشت. البته استن قبلا هم ثابت کرده است که توانایی خوبی برای بازی در نقش منفی دارد. با اینکه او بیشتر بهخاطر نقش باکی بارنز/وینتر سولجر در دنیای سینمایی مارول شناخته میشود، اما او بازی بسیار درخشانی در فیلم The Devil All the Time و فیلم I, Tonya داشته و اخیرا هم در سریال Pam & Tommy خوش درخشیده است. اما جنس بازی او در فیلم «تازه» تا حدی متفاوتتر است و بازی بسیار متفاوتی را از او شاهد هستیم.
شاید استیو، هانیبال نباشد؛ اما استن تلاش کرده تا مثل نسخه سریال هانیبال لکتر، به استیو شخصیتی شاعرانهتر و قابل لمستری دهد که پشت هر عملش یک هدف و ایده خاصی نهفته است. او کسی است که از زندگیاش کاملا لذت میبرد و واقعا برای هر بخش کارش اهمیت زیادی قائل است. اینجا جایی است که سباستین استن باید به باورپذیرانهترین شکل ممکن این موضوع را پیاده کند و بسیار هم در این کار موفق است. البته نباید از بازی درخشان دیزی ادگار جونز هم گذشت.
دیزی ادگار جونز از بازیگران نوظهور هالیوود است که قبلا بازی خوب او را در سریال Normal People شاهد بودیم و حالا در فیلم Fresh دوباره تواناییهای خود را به تصویر کشیده است. فیلم Fresh اثر بینقصی نیست و افت و خیز زیادی هم در طول داستان دارد. همچنین پایان بندی فیلم بخش ناامید کننده آن است، اما این فیلم در مجموع اثری سرگرم کننده است که تا حد قابل قبولی توانسته به دوستیها در دوران امروزی بپردازد و فیلمی نسبتا غیر منتظره شود؛ اگرچه در تکمیل هدفش تا حد زیادی مشکل دارد.