نقد فیلم مرد خاکستری (The Gray Man) | رایان گاسلینگ در اکشنی پُرخرج

شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۰
مطالعه 6 دقیقه
رایان گاسلینگ در پراگ در فیلم مرد خاکستری
فیلم مرد خاکستری، The Gray Man پرخرج‌ترین فیلم نتفلیکس، اکشنی با بازی رایان گاسلینگ است که در روایت داستان‌اش، تماشاگر را ناامید خواهد کرد. با نقد این فیلم همراه زومجی باشد.
تبلیغات

قبل از هر چیز باید پذیرفت که فیلم مرد خاکستری تنها یک فیلم تجاری و پاپ‌کورنی است که نمی‌توان به‌دنبال قصه‌ای گیرا و مهیج در آن بود و تنها باید به‌عنوان یک نمایش سرگرم‌کننده به‌سراغ این فیلم رفت. اگر فکری غیر از این شما را به‌سمت مرد خاکستری بکشاند، حتما ناامید خواهید شد. The Gray Man، ادامه دهنده‌ی همان فرمول همیشگی تازه مد شده در شرکت‌های فیلمسازی است، اگر داستانی ندارید که بشود به آن توجه کرد، کاریزمای ستار‌ه‌ها و بودجه کلان‌تان حتما شما را نجات خواهد داد. مرد خاکستری که ادامه‌ی فیلم‌های اکشن نه‌چندان داستان‌مدار نتفلکیس است، ثابت کرد که این شبکه همچنان روی ستاره‌ها حساب باز کرده و صد البته از این سیاست می‌تواند پول زیادی را به جیب بزند.

The Gray Man اولین فیلم از سری رمان‌های مرد خاکستری است که برای نتفلیکس ۲۰۰ میلیون دلار آب خورد و البته برادران روسو توانستند این اثر را در فهرست پُربیننده‌ترین و پُرفروش‌ترین فیلم‌های این شبکه قرار دهند. بعد از این فروش چشم‌گیر بود که مدیران ارشد شبکه اعلام کردند، ادامه‌‌ای از این فیلم باتوجه‌به مجموعه کتاب The Gray Man ساخته خواهد شد. مرد خاکستری یکی از گران‌ترین پروژه‌های پُرفروشی است که تاکنون نتفلیکس آن را تأمین مالی کرده است اما آیا این بلک‌باستر تابستانی ادامه‌دار می‌تواند چیزی مثل جیمز باند یا مأموریت غیرممکن باشد و منویات مدیران این پلتفرم را محقق کند؟ این فیلم با همین یک قسمت خود تا چند روز در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و می‌تواند او را منتظر قسمت‌های بعدی نگه دارد؟

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم مشخص می‌شود

مامور سیکس در مهمانی در فیلم مرد خاکستری

رایان گاسلینگ در اینجا نقش یک مامور سیای بی‌نام را با نام مستعار سیه‌را سیکس بازی می‌کند. او حین یکی از مأموریت‌هایش متوجه می‌شود همه چیز آنگونه که به‌نظر می‌رسد نیست و بالا دستی‌هایش در یکسری خرابکاری‌های فاجعه‌بار نقش دارند. سیه‌را سیکس به‌وسیله‌ی یکی از قربانیانش به فایلی مهم دست پیدا می‌کند و سازمان سیا نیز وحشی‌ترین مامور خود را به‌دنبال او می‌فرستد. گاسلینگ که آخرین بار در نقش نیل آرمسترانگ ظاهر شد و قبل از آن در فیلم هیجان‌انگیز درایو بازی کرد و در عاشقانه‌ی لالالند نیز برایمان خاطره‌ی خوبی به‌جای گذاشت، در این فیلم یعنی مرد خاکستری به‌واسطه‌ی نوع قصه‌پردازی و دیگر اله‌مان‌های پرداختی برای تماشاگر غریبه است و به‌نظر می‌رسد که نتفلیکس تنها روی چهره‌ی گاسلینگ سرمایه‌گذاری کرده باشد.

بزرگ‌ترین باگ The Gray Man قصه‌ی پوچی است که برادران روسو برای تریلر خود انتخاب کرده‌اند

مرد خاکستری با ایده‌ی همیشگی فیلم های جاسوسی و اکشن همراه است، آنهم بدون کوچک‌ترین خلاقیت و نوآوری در پیرنگی که قرار است مخاطب را با خود همراه کند. قصه و تمام اله‌مان‌های روایی فیلم آشنا به‌نظر می‌رسند و مرد خاکستری، جدیدترین فیلم برادران مارولی روسو با الهام از هرآنچه که در فیلم‌های جاسوسی مثل جیسون بورن و جیمز باند و غیره دیده‌ایم، پیش می‌رود. یک سیستم فاسد اطلاعتی، داده‌هایی حیاتی برای تغذیه‌ی خبری کل دنیا، گروگان‌‌گیری، ماموران زن جذاب، رنجری کاریزماتیک و قهرمان برای برملا کردن نقشه‌های مقامات غیرمسئول و نجات جان آدم‌های بی‌گناه.

بزرگ‌ترین باگ The Gray Man قصه‌ی پوچی است که برادران روسو برای تریلر خود انتخاب کرده‌اند. جدای از اینکه ایده، ایده‌ای تکراری و نخ‌ نماست، رویدادها و گره‌های پیرنگ نیز حرفی برای گفتن ندارند. اتفاقات داستان به‌دور از هرگونه تعلیقی قابل اعتنا پیش می‌روند و اضطراب حاصل از کنش‌ها تماشاگر را نمی‌تواند تحت تاثیر قرار دهد. درواقع منفجر کردن ساختمان، ترامواسواری و پرش از ارتفاع اتفاقاتی نیستند که بتوان به‌عنوان اضطراب و گره‌های فیلمنامه‌ای از آن‌ها استفاده کرد. از طرفی دیگر نیز همه چیز آنقدر رو کار شده که مخاطب از رویدادهای نمایش داده نشده هم خبر دارد و پلان‌های بعدی را به‌درستی می‌تواند حدس بزند.

مامور سیمس در درون تراموا در فیلم مرد خاکستری

فیلم زمانی در ذهن تماشاگر می‌تواند ایجاد کشش و هیجان کند که قهرمان قصه مشکلات و مسائل به‌شدت چالش‌برانگیزی را از سر بگذراند. مامور سیکس درست است که در هجمه‌ای قدرتمند از زدوخوردها قرار گرفته اما دشمنانش آنقدر قوی نیستند که ضربه‌هایی کاری به او بزنند و مخاطب را درون قصه‌ای گیرا و تنش‌زا بیندازند. از نظر سبک روایی چالش‌های کم عمق و پرداخت‌های ضعیف فیلم، باعث شده که اثر تنها با پوسته‌ای از فرم سرپا باشد و داستان، بدون تاثیر خاصی به پایان برسد. از آنجائیکه این فیلم اثری شخصیت‌محور است و قصه بر پایه‌ی کارکتر سیکس بنا شده، لازم بود که این شخصیت با انواع کشش‌های درونی و بیرونی از جنس پیرنگ روبه‌رو شود تا که شخصیتی ماندگار در ذهن تماشاگر به‌وجود بیاید.

از نظر سبک روایی چالش‌های کم عمق و پرداخت‌های ضعیف فیلم، باعث شده که اثر تنها با پوسته‌ای از فرم سرپا باشد و داستان، بدون تاثیر خاصی به پایان برسد

نوع پرداخت کارکترهای این فیلم شخصیت‌محور و روابط‌ میان‌شان را، باید یکی دیگر از معضلات این اثر دانست. آن‌ها شخصیت‌هایی تک بُعدی هستند که تنها نمایی از خشونت را به‌نمایش می‌گذارند و چیز دیگری از دستشان برنمی‌‌آید. کریس ایوانز که نقش یک مامور روانی را بازی می‌کند، مثل یک تیپ دست به کارهایی غیر قابل‌کنترل می‌زند و همه چیز را بهم می‌ریزد. در این شرایط ما نه اطلاعات بیشتری از او داریم و نه فیلم کدهایی را برای کشف این شخصیت در اختیارمان قرار می‌دهد. از طرفی دیگر آنا د آرماس نیز که صاحب تیپی با جذابیت‌هایی زنانه است، نه نوع رابطه‌اش را با سیکس مشخص می‌کند و نه نشان می‌دهد که واقعا به‌دنبال چه چیزی است. اما مهم‌ترین علامت سؤال در شیمی روابط این فیلم متعلق به دو کارکتر سیکس و کلر است. مامور سیکس جانش را برای دختری نوجوان به خطر می‌اندازد اما فیلم هرگز مشخص نمی‌کند که این دو نفر در گذشته تا چه حد بهم نزدیک بوده‌اند و کیفیت رابطه‌ی بین‌شان چگونه بوده است.

مسئله‌ی مهمتری که مخاطب در رابطه با مرد خاکستری با آن روبه‌رو خواهد بود این است که، به‌درستی نمی‌توان تشخیص داد فیلم واقعا درگیر چه مسئله‌ای شده است؟ و مامور سیکس در پس این تعقیب و گریزها به چه هدفی می‌خواهد برسد؟ وقتی به فیلم نگاهی کلی می‌اندازیم که از هیچ چیزی برای سرگرم کردن مخاطب دریغ نکرده، احساسمان درگیر یک خلا خواهد شد اینکه این داستان اصلا برای چه ساخته شده است. The Gray Man تکلیفش را با اهداف سیکس روشن نمی‌کند و تماشاگر می‌ماند که این کارکتر به‌دنبال افشای اطلاعات است یا نجات برادرزاده‌ی دوستش. سیکس شبیه تیپ سرگردانی است که دقیقا نمی‌داند چه هدفی بهش محول شده و تنها باید تفنگی در دست بگیرد و هر کسی را که سر راهش دید بکشد.

لیود با اسلحه در فیلم مرد خاکستری

The Gray Man در سطح فنی یک پروژه‌ی فوق‌العاده است، اثری که سعی می‌کند ضعف‌های خود را با فرم اکشن و آن سیستم پُرزرق‌وبرق سبک بصری‌اش بپوشاند. به بیانی مرد خاکستری بنایش بر این است که تنها با استفاده از اکشن، هیجان و تعلیق را به نمایش تزریق کند. البته شکی در این نیست که تماشاگر با دیدن انفجارها، جلوه‌های ویژه و زدوخوردها سر ذوق می‌آید اما قطعا این تمهید تضمینی بر این نیست که مخاطب به فیلم وفادار بماند و آن را در خاطر خودش نگه دارد. مرد خاکستری با رنگ‌ها، انفجارها، تعقیب‌وگریزها، تیراندازی‌ها و جلوه‌های ویژه زنده است و در غیر این صورت چیزی برای ارائه نخواهد داشت.

مرد خاکستری بنایش بر این است که تنها با استفاده از اکشن، هیجان و تعلیق را به نمایش تزریق کند

حال باید به این سؤال پاسخ داد که آیا سیکس همانند مامور 007 می‌تواند تبدیل به یک مجموعه شود و در ذهن مخاطب بازخورد خوبی را از خود به‌جای بگذارد؟ جواب اینجا است که مرد خاکستری از همان ابتدا شروع به الگوبرداری از تریلرهای جاسوسی موفق می‌کند و همه چیز آشنا به‌نظر خواهد رسید. اثری که جز اکشن چیز دیگری برای ارائه از خود ندارد. درواقع کمبود قصه و عدم شخصیت‌پردازی کارکتر Six مانعی بزرگ برای این هدف نتفلیکس خواهد بود. مرد خاکستری تا همین‌جا نیز بلاک باستری پاپ‌کورنی است که به‌زودی از ذهن مخاطب پاک خواهد شد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات