نقد فیلم قرون وسطایی (Medieval) | داستانی واقعی و حماسی

یک‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
مطالعه 5 دقیقه
شخصیت های فیلم قرون وسطایی در کنار یکدیگر
فیلم Medieval، یک حماسه‌ی قرون وسطایی است که براساس داستانی واقعی ساخته شده است. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.
تبلیغات

فیلم قرون وسطایی، اثری حماسی تاریخی از یان ژیژکا، قهرمان اهل چک است. یک نظامی بوهمیایی که طبق گفته‌ی مورخان هرگز در نبردی شکست نخورده است. این فیلم که گران‌ترین فیلم تاریخ کشور چک محسوب می‌شود، گوشه‌ای از زندگی قهرمانی را در بر می‌گیرد که حالا مجسمه‌ی برنزی‌اش در پراگ به‌عنوان نمادی از پیروزی و آزادی در معرض دید عموم است. فیلم‌های تاریخی مخصوصا آن دسته از نمایش‌هایی که به زندگی قهرمانان ورود می‌کنند، برای تماشاگر بسیار الهام‌بخش خواهند بود، آثاری که غرور یک ملت را در پلان به پلان خود جاری می‌کنند و به‌نمایش درمی‌آورند. اما Medieval، باتوجه‌به هزینه‌ی زیادی که برایش صرف شده آن فیلمی نیست که بشود رویش حساب زیادی باز کرد.

فیلم Medieval، نمایشی است که زود از ذهن تماشاگر فراموش خواهد شد. اثری که، آنچنان که باید نمی‌تواند تصویری از یک شخصیت ملی را به‌نمایش درآورد. اگر از جنبه تاریخی نیز به فیلم نزدیک شویم، Medieval، به وقایع زندگی یان ژیژکا وفادار نیست و تنها با الهام از زندگی او ساخته شده است. چشم ژیژکا در ده سالگی نابینا می‌شود و جنگ‌های به‌تصویر کشیده شده نیز در مغایرت جغرافیایی و زمانی با رویدادهای اصلی زندگی این شخصیت است. فیلم قرون وسطا اثری است که نه اطلاعات درستی از آن دوران را به‌عنوان فضاسازی نشان می‌دهد و نه می‌توان به قصه‌اش چندان دلخوش بود.

یان ژیژکا در حال صحبت در فیلم Medieval

داستان به دوران پادشاهی بوهمیا در اواخر قرن پانزدهم برمی‌گردد، زمانی‌که هرج‌ومرج حاکم شده و پادشاه خیرخواه بوهمی در تلاش است که برای تاج‌گذاری نزد کشیشان در رم برود. یان ژیژکا و همراهانش در این شرایط توسط لرد بوریش استخدام می‌شوند تا لیدی کاترین نامزد لرد روزنبرگ را برای حمایت از شاه جدید بدزدند. اما همین اتفاق جرقه‌ی یک نبرد خونین را می‌زند و عده‌ی زیادی کشته می‌شوند. این فیلم ایده‌های زیادی را در خود حمل می‌کند، فکرهایی درهم که در سکانس‌های متفاوتی مطرح‌ شده و در سکانس‌های بعدیشان به فراموشی سپرده می‌شوند.

سازندگان فیلم قصد داشتند که Medieval، چیزی را به‌نمایش درآورد که پیش از این در شجاع‌دل، قهرمان اسکاتلندی‌ها، شاهدش بودیم

اول اینکه، سازندگان فیلم قصد داشتند که Medieval، چیزی را به‌نمایش درآورد که پیش از این در شجاع‌دل، قهرمان اسکاتلندی‌ها شاهدش بودیم. اما این فیلم حتی در یک قدیمی شجاع‌دل نیز حرکت نمی‌کند و صاحب داستانی ماندگار نمی‌شود. شجاع‌دل (Braverheart) در پرداختن به شخصیت اصلی‌اش یعنی ویلیام والاس، بی‌پرواست و کاری می‌کند که تماشاگر با قهرمان‌ قصه ارتباطی موثر برقرار کند، چیزی که Medieval، فاقد آن است. یان ژیژکا دربرابر ویلیام والاس شخصیتی فاقد اله‌مان‌های قهرمانی است، کارکتری که نه لایه‌مند است و نه تصویری شفاف از خود به‌نمایش درمی‌آورد.

در فیلم Braverheart، از وقتی که ویلیام والاس خانواده‌اش را از دست می‌دهد و تا زمانی‌که به مرگ محکوم می‌شود و فریادهای آزادی، آزادی سر می‌دهد، سفر قهرمانانه و اسطوره‌ای این شخصیت، پیرنگ فیلم را جلا می‌بخشد و تماشاگر را با قصه‌ای بُن و ریشه‌دار همراه می‌کند. اما در فیلم Medieval، از ابتدا تا انتهای داستان یان ژیژکا همانی است که همیشه بوده، نه همانند والاس جنبه‌های روانشناسانه و اسطوره‌ای به خود می‌گیرد و نه همانند یک قهرمان مراحل زندگی‌اش تغییر می‌کند. حتی زمانی‌که تصمیم دارد، لیدی کاترین را به فرانسه برساند، تغییر مسیر و تفکرش اصلا مشهود و محسوس نیست و تماشاگر از مسیر قهرمانانه‌ی او چیزی را درک نمی‌کند. از سویی دیگر در تعریف کهن‌الگویی سفر قهرمان، قهرمان نمایش بعد از یک مصیبت عمیق و شکستی خانمان‌سوز، مسیرش را باید آغاز کند. وقتی که برادرزاده‌ی یان ژیژکا کشته می‌شود، ژیژکا نیازمند تحولی عظیم است تا پای به نبردی اساطیری بگذارد اما تماشاگر نه شاهد نبردی تکان‌دهنده است و نه شخصیتی به‌شدت تغییریافته.

بانو کاترین و ژیژکا در حال قدم زدن در فیلم medieval

در فیلم شجاع‌دل، لحنی حماسی پلان به پلان اثر در جریان است و جهان‌بینی مل گیبسون در پرداخت فیلم‌اش از جنبه‌ی اسطوره‌ای و ملی به چشم می‌آید. اما چیزی که ما در Medieval، شاهداش هستیم، نمایشی فاقد حماسه است. داستانی که فقط به مقدار کمی از تاریخ اکتفا کرده و نمی‌تواند به درجه‌ی قابل قبولی از حماسه برسد. این فیلم در ابتدا سعی‌اش بر این بوده که همانند ویلیام والاس از یان ژیژکا شمایلی اسطوره‌ای بسازد و شخصیتی ملی و آزادی‌خواه را به‌نمایش درآورد اما چیزی که از آب درآمده تنها کارکتری معمولی از سربازی است که برای شرف می‌جنگد.

چیزی که ما در Medieval، شاهدش هستیم، نمایشی فاقد حماسه است

مهم‌ترین دلیلی که از این فیلم یک اثر عادی می‌سازد، شخصیت یان ژیژکا است. این کارکتر نه در حد یک اسطوره‌ی ملی و واقعی ظاهر می‌شود و نه در حد قهرمانی خیالی که از ذهن یک نویسنده بیرون آمده باشد! این کارکتر نه شناسنامه‌ای قابل قبول دارد و نه پرداختی جذاب که از خود تصویری قدرتمند را بر دل قصه بنشاند. تماشاگر در مسیر شناخت او، به مشکل می‌خورد و توانایی همراه شدن با او را ندارد. مهم‌تر از همه اینکه یان ژیژکا در زندگی واقعی‌اش قهرمانی است که با متحد کردن دهقانان دربرابر ظلم ایستادگی می‌کند، اما آیا تماشاگر در فیلم می‌تواند چنین ویژگی‌هایی را در این شخصیت بیابد؟ قطعا جواب این سؤال برای مخاطب منفی خواهد بود، چراکه اگر تماشاگر پیشینه‌ای از تاریخ چک و یان ژیژکا را در ذهن‌اش مزمزه نکند، محال است در ذهن خود بتواند از این کارکتر، شخصیتی ملی، واقعی و عمیق بسازد.

درواقع این فیلم، از جنبه‌ی شخصیت‌ها و شخصیت‌پردازی در موضع ضعف قرار دارد، نه‌تنها یان ژیژکا بلکه دیگر کارکترهای فیلم نیز برای پیرنگ و مخاطب غریبه هستند. از قهرمان گرفته تا ضدقهرمان و شخصیت‌های همراه و همراز همگی به‌نوعی در رخوت پرداخت گیر افتاده‌اند. نه بیاد ماندنی‌اند و نه می‌شود به‌درستی به هدف‌هایشان پی برد و آن‌ها را شناخت. لرد بورش، روزنبرگ، توراک و حتی لیدی کاترین که در آخر فیلم دست به عملی سینمایی و قدرتمند می‌زند هم، از نمایش جهان‌بینی خودش به تماشاگر سرباز می‌زند. درواقع در فیلمی تاریخی و حماسی کارکترها تنها در نقش تیپ‌هایی ظاهر شده‌اند که در تاریخ سینما نمونه‌هایشان کم نیست.

ژیژکا در حال نگاه کردن در فیلم Medieval

Medieval، دچار بحران هویت است، از تاریخ، حماسه، سیاست، درام، عشق و دین تنها ایده‌هایی گذرا در فیلم به جریان افتاده که هیچ کدامشان نمی‌توانند بحرانی جدی را بیافرینند و خالق کنش‌هایی گیرا باشند. دسیسه‌های سیاسی آنقدر درهم است که هیچ هدف مشخص و ادامه‌داری در آن‌ها وجود ندارد و بسطی قابل قبول در جهت جهان فیلم درشان شکل نمی‌گیرد. صحبت‌های کوتاه و اعتقادی میان یان ژیژکا و لیدی کاترین هم راه به جایی نمی‌برد و در حد همان فکرهای اولیه باقی می‌ماند و ماهیتی شبیه‌به شعار به خود می‌گیرد.

Medieval، در تشریح هدف‌اش می‌ماند و نمی‌توان پی برد که فیلم به‌دنبال چه چیزی می‌گردد

این فیلم دچار بی‌ثباتی است، در ابتدا شعار شرف، عدالت، آزادی، ایمان و امید می‌دهد اما در تعریف قصه‌ی خود و بکارگیری این مضامین کم می‌آورد. Medieval، در تشریح هدف‌اش می‌ماند و نمی‌توان پی برد که فیلم به‌دنبال چه چیزی می‌گردد. کنش‌ها و گره‌ها نیز بدون تفکر خاصی پیش می‌روند و فیلمنامه برای رفتن از نقطه‌ی A به B ناتوان است. هرج‌ومرج تنها عنصری است که از ابتدا تا پایان در همه‌ی بخش‌های فیلم حضور دارد، چراکه نه می‌توان قصه‌ی منسجمی در اثر پیدا کرد و نه شخصیت‌هایی که بتوانند در جهت پیرنگ خود را به‌نمایش درآورند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات