نقد فصل دوم انیمه Vinland Saga | سیر و سلوک تورفین
مشخصات انیمه Vinland Saga:
- اسم فارسی: فصل دوم حماسه وینلند
- براساس مانگایی نوشتهی Makoto Yukimura
- ژانر: اکشن، درام، ماجراجویی، تاریخی، گور، سینن
- محصول: استودیو ماپا (سازنده فصل دوم)
- فصل دوم: ۲۴ قسمت ۲۵ دقیقهای
- وضعیت: فصل دوم پایان یافته، مانگا ادامه دارد
- پخش: از ۱۰ ژانویه ۲۰۲۳ تا ۲۰ ژوئن ۲۰۲۳
- رده سنی: R - 17
داستان فصل دوم انیمه حماسه وینلند؛ فرار از جنون جنگ و خونریزی
اینار مرد جوانی است که بعداز مرگ پدر و ویران شدن دهکدهاش توسط انگلیسیها، آرزوی یک زندگی آرام و شروعی دوباره در مزارع بازسازیشدهشان را دارد. اما از بد سرنوشت دهکده او دوباره مورد تهاجم قرار میگیرد. اینبار نیروهای غارتگر دانمارکی آتش به جان محل سکونت اینار میزنند و خانوادهاش را هم به قتل میرسانند. اینار به اسارت گرفته میشود و بهعنوان برده به فروش میرسد. کتیل، بردهدار خوشقلبی است که اینار را میخرد و به او قول میدهد تا بهازای کار در مزرعه و قابلکشت کردن بخشی از جنگل دوباره آزادیش را بهدست آورد. اینار در مزرعه کتیل با تورفین روبهرو میشود، کسی که باید در هدفی دشوار با او همکاری کند. این دو دوست، در تلاش برای رهایی، درحالیکه درگیر گناهان گذشته و ناملایمتهای پیشرو هستند، امیدوارانه برای رسیدنبه رستگاری و صلح به نبرد با ناعدالتیها و خشونتهای حماقتبار میپردازند.
شکلگیری تحول در زمین وحشی
فصل دوم انیمهی حماسهی وینلند با دو تغییر مهم همراه شده است. اول اینکه فصل دوم Vinland Saga را استودیو ماپا ساخته است درحالیکه ساخت فصل اول توسط ویت استودیو انجام شده بود. این تغییر استودیو از ویت به ماپا، اتفاقی تکراری است که بعداز فصل سوم انیمه اتک آن تایتان هم رخ داده بود. نکته جالب اینجا است که این جابهجایی باز هم با تحول فضای داستان همراه شده است. البته تیم سازندهی انیمه وینلند ساگا در انتقال به استودیوی جدید حفظ شده است بااینوجود گاهی رد سیاستهای استودیوی جدید بهچشم میآید. ماپا همچنان در تولید انیمه تمرکز خود را به صحنههای مهمتر معطوف کرده است، برای همین در بعضی صحنههای فرعی این کمکاری در تولید انیمه احساس میشود. بههرشکل نمای کلی طراحی انیمه بهخصوص در بخشهای اصلی و اکشنها کیفیت مقبولی دارد و تجربهی ناخوشایندی را رقم نمیزند.
اما سمت دیگر دگرگونی Vinland Saga در فصل دوم روندی است که هدف اصلی ماکوتو یوکیمورا، نویسنده و خالق مانگا را واضحتر نمایان میکند. انیمه حماسه وینلند پیش از این در مجموع فصل اول به سلطهی آشوب و خشونت بر آرزوی صلح و آرامش پرداخته است. بدیهی است که وقتی با داستانی درمورد نبردهای وایکینگها و سبک زندگی دوران آنها طرف هستیم، خون و شمشیر برترین همراهان انسان روی زمین هستند و در دنیایی که فقط پیروزی یا مرگ در زمین نبرد افتخار شمرده میشود، طبیعت غالب دنیا در سمت وحشی و بیرحم خوی انسان میچرخد. پس با دنیایی طرف هستیم که در آن وایکینگها نمادی از واقعیت هستند و دستیابی به صلح و زندگی عاری از جنگ، افسانهای دستنیافتنی است.
تقریبا در تمام فصل اول انیمه شاهد مرثیهای برای دورانی تاریک و خشن بودیم. از طرفی حضور و تکیهگاهی که در طول فصل قبل باعث شده بود سطح اصول مبارزه و جنبههای روانشناختی انیمه در دل داستانِ مربوطبه شکلگیری شخصیت و مهارتهای تورفین بهشکلی تماشایی رقم بخورد دنبال کردن کاراکتر آشلاد بود. آشلاد کاراکتری خاکستری با ابعاد شخصیتی مختلف و پیچیده است که حضورش در هر موقعیتی در طول داستان موجب غیرقابلپیشبینی شدن آن و البته سوت کشیدن سوپاپ جذابیت سریال میشد. برای همین فصل اول انیمه حماسه وینلند را میتوان حماسهی آشلاد (Askeladd Saga) نام گذاشت.
آشلاد با همان فصل اول، خود را در قامت یکی از بهترین شخصیتهای دنیای انیمه معرفی میکند. شخصیتی که نه از دل فانتزی بلکه از عصر تاریخی وایکینگها نشأت گرفته و بین تمام شخصیتهای تکراری آثار دیگر نمونه ای تمامعیار از پردازش دقیق یک ارزشگذاری واقعگرایانهی تاریخی است. برای همین انعطاف از یک ضدقهرمان سنگدل تا قهرمانی وفادار به پیشینهی قومی را خالصانه از کاراکتر آشلاد میپذیریم. این حضور تأثیرگذار آشلاد، حتی بعداز پایانش، در ادامهی داستان و بهطور مستقیم در شکلگیری قوسشخصیتی تورفین قابلدرک است.
برجستهترین نکته در مورد فصل دوم حماسه وینلند ورود به فضای متفاوتی است که نشان میدهد رسیدن به سرزمین افسانهای وینلند تا چه اندازه هدف بزرگی است. اگر در دوران اشباعشده، پرمدعا و شعارزدهی حاضر دنیا نتوان این هدف را جذابیتی تازه دانست اما در قرون وسطی که هنوز جا برای کشف مکانها و حقایق بکر بسیاری وجود دارد میتوان با تمام وجود با قهرمان داستان همراه شد. بهنوعی این موضوع تنها فانتزی در دنیای واقعی وینلند ساگا است.
اما اگر فیلمنامهی وینلند ساگا در فصل اول در نمایش شکلگیری ناگهانی و بیمقدمهی تغییر شخصیتی مربوطبه شاهزاده کانوت لنگ میزد و واضحترین ضعف انیمه را شکل داده بود، حالا در فصل دوم که از همان ابتدا تغییر واضح در حالات روحی تورفین ایجاد شده است داستان به چرایی و چگونگی این مسئله میپردازد و بهتدریج آنرا به بلوغ میرساند.
حالا انیمه ریتم آهستهتری به خود گرفته و حتی مضامین متفاوتی را نسبتبه فصل اول بیان میکند. این بلوغ و آرامش نهفته در انیمه را باید با حال تورفین مقایسه کرد. ماکوتو یوکیمورا داستان را بر پایهی تضادی پیش برده است که ریشهاش در فصل اول و دگرگونی نگرش و جهانبینی تورز، پدر تورفین، شکل گرفته بود. اگر فصل اول بهخاطر ماهیت خشن دنیای داستان به اکشنها و نبردهای خونین بیشتری ختم میشد حالا نوبت به برجستهتر شدن دیدگاه اصلی مدنظر نویسنده مانگا رسیده است.
درواقع دلیل این حد از مقدمهچینی، در داستانی که فضای کلی آن هم عوض شده، روش صحیحی برای مرتکب نشدن کاستی موجود در خط سیر داستان کانوت در فصل اول است. انتقامخواهی تورفین با کنار رفتن آشلاد جای خود را به یک حس افسردگی و پوچی همراهبا عذاب وجدان ناشی از کشتن انسانها شده است. احساسی که قرار است با تکیهبر عشق و عطوفت به مسیر رستگاری بازگردد. پس حالوهوای فصل دوم با قدرت بیشتری خصوصیات سبک سینن آن را به بیننده یادآوری میکند. اینجا است که حضور آشلاد در کابوسها و ذهنیات تورفین تبدیل به یک محرک منطقی در اعلام وضعیت روحی فعلی تورفین میشود و اهمیت طنین شخصیتپردازی محکم آشلاد در پیشرفت ادامهی داستان بیشازپیش به اثبات میرسد. این اتفاق حتی در مورد کانوت و درگیری او با حضور سر بریدهی پدرش در لحظههای چالشبرانگیز قدرتطلبی و عدالتمحوری به مبارزههای روحی روانی موثری ختم میشود.
بااینتفاسیر حالا دیگر درخشش کامل داستان وینلند ساگا ار جانب تورفین است. اینکه چطور از دل خشونتطلبی و قساوت پیشاز بردگی به سمت تصمیمی متفاوت و عزتمندانه قدم بردارد برای او آسان نیست. اما تورفین برای خلاصی از کابوسهای شبانه و بیمیلی نسبتبه زنده بودن به محیط و آدمهای مزرعه بهویژه اینار نیاز دارد. تا وقتی که سکانس تکراری بیدار کردن تورفین از کابوسهایش توسط اینار به استعارهای از آغاز رهایی تورفین از بندهای آلوده به گذشتهی تاریکش بدل میشود.
ظرافتهای جاری در داستان حماسه وینلند تجربهی دیدن آنرا میان انبوه انیمهها به غنیمتی کمیاب تبدیل کرده است. شخصیتهایی که در مزرعه کتیل حضور دارند هر کدام به جنبهی مهمی از احوال تورفین میپردازند. تورفین غیراز حضور همیشگی اینار، با تأثیر از شخصیتهایی مثل هبی، سورکل پیرمرد و حتی آرنهید به سمت تقابل نهایی با کانوت قدم برمیدارد. درواقع صحبتهای تورفین و کانوت از دل تلاشش در مزرعه، گوش دادن به انجیلخوانی هبی برای پیرمرد، زجر بیانتهای آرنهید و حتی تزلزل کتیل در پشت نقاب خودساختهی «مشت آهنین» بودن جمعبندی شده است.
تغییرات فصل دوم وینلند ساگا چه در فضاسازی چه در ریتم به برجستهتر شدن دیدگاه اصلی خالق آن ختم میشود
اما درحالیکه تورفین با خود عهد بسته کسی را نکشد و به خشونت متوسل نشود تمام راهها به خشم و نفرت منتهی میشود. برای همین داستان فصل دوم حماسه وینلند تماما پیرامون جنگ درونی تورفین شکل گرفته و دیگر میدان نبرد وایکینگها نیست. این موضوع در تیراژهای شروع و پایان هر اپیزود هم دیده میشود و جدا از اینکه همگی هم از نظر موسیقیایی و هم از نظر بصری شنیدنی و لذتبخش هستند این حس تحول را به زیبایی منتقل میکنند.
بردگی برای تورفین با اینار متفاوت است. تورفین در ماجرای ورود همسر سابق آرنهید و حملهی کانوت با جنگجویان بیرحمش چالشهای بزرگتری را درک میکند. رفتار و گفتار تورفین در این حوادث حاصل رنج و بردباری او در تمام سالهای بردگی او، نه فقط در مزرعه که در زنجیر گذشتهی پوچ و دردناک حاصل از آن بوده است. پس اینکه چطور تورفین دور مهارتهای جنگی خود حصاری غیرقابلنفوذ ساخته و در سختترین مراحل درگیری با ضدیتهای اطرافش قصد آسیب به دیگران را ندارد، توسط ما پذیرفته میشود و اتفاقا بهترین لحظههای این فصل انیمه از دل آن خلق میشود.
تورفین حالا تبدیل به سالکی شده که در راه مقصد مترقی خود باید به سیر و سلوک بپردازد. فصل دوم حماسه وینلند، برعکس فصل قبل که به زنده ماندن میپرداخت، به درک مفهوم زندگی کردن میپردازد. تحولات تورفین از فرو رفتن در سکوت خردکننده به شخصیتی صلحطلب و آزادیخواه است درحالیکه تأثیرگذاریش در حال اطرافیان مثل کاشت بذر امید در زمینهایی که روزی غیرقابل کشت بودهاند میماند.
اگر در بین محافظین مزرعه به اسامی مار، گورکن، روباه و مامولک برمیخوریم، داستان بالاخره به تأثیر مهم اعتقاد بزرگ تورفین در سکانسی که هبی (مار) بالاخره با صدای بلند اسم واقعی خود را برای تورفین فریاد میزند اشاره دارد. حتی اولمار، که پایه گذار بههمریختگی آرامش ظاهری مزرعه میشود، هم بالاخره هدفش از زندگی را مشتاقانه پیدا میکند. به عبارتی ویلند ساگا درانتها به محفلی برای نمایش یک درام خونین تبدیل میشود که برای متوقف کردن درد و رنج آن نیاز به شخصیتهایی است که یک بار تمام این مسیر بیهوده را طی کردهاند. به همین دلیل صحبتهای مهم تورفین با کانوت برای جلوگیری از نابودی مزرعهی کتیل به یک درخشش خیرهکننده از رویش بذر امید در جمعبندی این فصل تبدیل میشود. جایی که تورفین بالاخره در آن به یک «جنگجوی واقعی» تبدیل میشود و به تفسیری داستان Farmland Arc تبدیل به Farmland Saga شده است. زمین حاصلخیزی که سفر طولانی تورفین برای رسیدن به رویای تشکیل مرزهایی بدون جنگ و دشمن و غرق در صلح و آرامش از آن آغاز میشود.