نقد فیلم ولگردها (Strays) | سگهایی بهدنبال انتقام
فیلم Strays داستان یک سگ رها شده را دنبال میکند که پس از ملاقات با دیگر سگهای ولگرد تصمیم میگیرد تا با آنها همکاری کند تا از صاحب سابقش انتقام بگیرد. فیلم ولگردها یک فیلم کمدی بزرگسالانه است که در آن شاهد ترکیب صحنههای لایو اکشن با تصاویر انیمیشنی هستیم که درواقع سگها در فیلم به شکل CGI اما با ظاهری واقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند که مشابه اتفاقی است که پیش از این در فیلم Lady and the Tramp و فیلمهای سونیک دیده بودیم.
فیلم ولگردها با روایت شروع رابطه رجی، قهرمان اصلی داستان و داگ، صاحب او آغاز میشود و با اینکه داگ هرگز سگش را دوست ندارد و درواقع او را باعث همه اتفاقات و بدبختیهای خود میداند، اما رجی همچنان داگ را شخصیتی مهربان و کسی که او را دوست دارد، میشناسد. داستان اصلی فیلم از جایی آغاز میشود که داگ بالاخره رجی را در شهر و جایی بسیار دور از خانه رها میکند تا او نتواند دیگر به خانه بازگردد و این موضوع باعث آشنایی رجی با سگهای ولگرد دیگر میشود.
رجی خیلی زود متوجه میشود که تمام این مدت در مورد داگ اشتباه فکر کرده و حالا بهدنبال گرفتن انتقام از صاحب گذشته خود است. فیلم Strays را میتوان به سه بخش تقسیم کرد که این سه بخش شامل ارائه کمدی بزرگسالانه، سگهای واقعگرایانه و موضوع سگهای ولگرد است. بخش کمدی، بخش پر رنگ و اصلی فیلم است که در آن شاهد انواع شوخیها بهخصوص با موضوع کارهای سگها طرف هستیم. در برخی از زمانهای فیلم، بخش کمدی تا حد زیادی قابل قبول عمل میکند و با کارهایی مواجه هستیم که میتوانیم از سگها انتظار داشته باشیم.
شوخیهای بزرگسالانه و بیش از حد باعث ضربه زدن به کلیت فیلم Strays شده است
این موضوع با اینکه در بخشهای فیلم به نکته مثبت فیلم میتواند قلمداد شود، اما فیلم بهجای استفاده صحیح از این موضوع در اکثر مواقع زیادهروی کرده است. بهصورت کلی شوخیهای بزرگسالانه همیشه مرز و حد زیادی دارند و استفاده بیرویه و بیش از حد از این شوخیها باعث لوث شدن آن میشود. حتی استفاده دوباره این شوخیها باعث بیمزهتر شدن آن هم شده است و سازندگان تقریبا در هر سکانسی از فیلم رسیدهاند، در استفاده از این نوع شوخیها زیادهروی کردهاند.
با اینکه درجه سنی میتواند باعث شود دست نویسندگان و کارگردان فیلم برای خلق شوخیها و صحنههای کمدی بازتر شود، اما در اینجا مانند بسیاری از فیلمهای کمدی بزرگسالانه امروزی شاهد خلاقیت کمتر و پر کردن این خلا با شوخیهای عمدتا جنسی هستیم. حتی بیراه نیست بگویم که ویدیوهایی که در اینستاگرام، یوتیوب و تیک تاک از کارهای بامزه سگها وجود دارد به مراتب بامزهتر و جذابتر از صحنههای کمدی این فیلم هستند.
البته فیلم بعضا توانسته با الهام از همین ویدیوها صحنههای خوبی هم خلق کند، اما در مقابل با زیادهروی در تکرار این صحنهها و رفتار کردن با سگها مثل یک انسان باعث از بین رفتن همان صحنههای نسبتا بامزه در ذهن بیننده شده است. باتوجهبه اینکه در مورد یک فیلم کمدی داریم صحبت میکنیم، بدون شک این نکته مهمی است که در فیلم انتظار داریم روایت شود، اما متاسفانه فیلم خلاقیت زیادی در این موضوع ندارد و همین نکته باعث شده تا صحنههای کمدی تا حدی آزار دهنده هم باشند.
اما در بخش دوم ماجرا نمایش واقعگرایانه سگها قرار دارد که در نگاه اول میتواند نکته مثبتی باشد. سگها درواقع کاملا CGI هستند و فیلم قرار نیست ظاهری فانتزی داشته باشد. بهصورت کلی ظاهر سگها کاملا با دنیای فیلم و روایت آن همخوانی دارد، اما مشکل از جایی آغاز میشود که من بیننده در ارتباط گرفتن با این سگها مشکل پیدا میکنم. مشکل واقعگرایانه به تصویر کشیده شدن حیوانات به یک مشکل در سینمای امروز تبدیل شده است.
حتی در فیلم لایو اکشن شیر شاه هم با اینکه تمامی شخصیتها حیوان هستند، اما در برخی از سکانسها ارتباط گرفتن با آنها بسیار سخت میشد. چنین داستانی در فیلم Lady and the Tramp هم وجود داشت. بااینحال مشکل کجا است؟ نکته این است وقتی سازنده تصمیم به استفاده از مدل واقعی یک شخصیت میگیرد، باعث میشود تا با یک مدل کاملا واقعی طرف باشیم. پس اندامهای صورت و بدن او به شکلی است که باید مثل یگ سگ واقعی رفتار نکند و بهطور مثال در زمان صحبت کردن قرار نیست مثل یک انیمیشن، سگ مثل انسانها بهراحتی صحبت کند.
فیلم Strays تلاش میکند تا با رفتارهای سگها در مواقع مختلف این مشکل را بر طرف کند، اما تنها زمانی حس میکنیم این سگها واقعا در حال واکنش هستند که واقعا مثل یک سگ رفتار کنند و در زمانهایی که با یکدیگر صحبت میکنند، نمیتوان ارتباط زیادی با آنها گرفت. با اینکه بسیاری از فیلمسازها علاقه زیادی از پیروی از چنین فرمولی دارند، اما خیلی هم فرمول موفق و حتی جذابی هم نیست. بیننده نیاز دارد تا با فیلمی که شخصیتهای اصلی آن چند سگ است، بهترین ارتباط را پیدا کند وگرنه عملا با کل فیلم نمیتواند ارتباطی برقرار کند.
نمایش واقعگرایانه سگها در فیلم Strays باعث عدم ارتباط بیننده با شخصیتهای اصلی داستان شده است
اما فیلم با اینکه شوخیهای سطحی دارد و همچنین با پیاده کردن سگهای واقعگرا، پتانسیل داستانی خوبی هم در دل خود دارد. بهطور کلی داستان فیلم یک کلیشه تمام عیار است، اما فیلم فرصت خوبی دارد تا به موضوع سگهای ولگرد بپردازد. با اینکه در طول فیلم گهگداری به این موضوع پرداخته میشود، اما فیلم عملا این موضوع را نادیده گرفته است. داستان سگهای ولگرد بهطور کلی داستان یا ترند جدیدی نیست و بهصورت روزمره با این مشکل روبهرو هستیم.
حالا فیلم فرصت خوبی داشت تا از نگاه سگها به این مشکل بپردازد و ببینیم که رها کردن سگها توسط انسانها چه مشکلاتی برای این موجودات دوست داشتنی ایجاد میکند و چرا باید در نگهداری حیوانات خانگی دقت و فداکاری بیشتری به خرج دهیم. اما فیلم با زیادهروی در بخش کمدی عملا باعث نادیده گرفتن این بخش شده است و پتانسیل بسیار خوبی را از دست میدهد. فیلم میتوانست از این طریق پیام خوبی ارائه کند، اما صرفا مثل یک پیام بازرگانی در این بخش عمل میکند که کاملا ناامید کننده است.
فیلم Strays درنهایت پتانسیل خوبی دارد که تبدیل به یک فیلم با موضوع سگهای ولگرد تبدیل شود، اما موارد زیادی باعث شده است تا فیلم نتواند به اهدافی که میتوانست به آن برسد، دست پیدا نکند. مواردی مثل شوخیهای بزرگسالانه ضعیف و متوسط و تکرار بیش از حد آن باعث شده است تا به کلیت فیلم ضربه زیادی وارد شود و درنهایت با اثری طرف باشیم که حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشد و به سختی بتوان آن را به کسی پیشنهاد کرد.