نقد انیمیشن لئو (Leo) | آدام سندلر در نقش یک مارمولک ۷۴ ساله
انیمیشن Leo داستان یک مارمولک ۷۴ ساله و خسته بهنام لئو را دنبال میکند که سالها با یک لاک پشت در آکواریوم یک کلاس درس دبستانی در فلوریدا زندگی میکند و گرفتار شده است. لئو زمانیکه متوجه میشود تنها یک سال دیگر عمر میکند، تصمیم به فرار میگیرد تا زندگی خارج از آکواریوم و مدرسه را تجربه کند. این اثر جدیدترین انیمیشن نتفلیکس است که در آن آدام سندلر نقش یک مارمولک پیر و خسته را بر عهده داشته است، اما بدون شک سؤال اصلی این است که انیمیشن چقدر توانسته است موفق عمل کند.
انیمیشن لئو در همان ابتدا وقت زیادی را تلف نمیکند. خیلی سریع شخصیتهای داستان و هدف را مشخص میکند و سراغ داستان اصلی میرود. انیمیشن از همان ابتدا فضای شادی را ارائه میدهد و همچنین به ما میگوید که نباید منتظر داستان خیلی عمیقی باشیم و آنها صرفا قرار است یک انیمیشن سرگرم کننده و بامزه و کاملا خانواده دوست ارائه دهند. داستان انیمیشن کاملا سر راست که در آن لئوناردو، مارمولک داستان متوجه میشود که چیزی از عمرش باقینمانده است و حالا میخواهد از مدرسه فرار کند.
بااینحال آخر هر هفته بچههای کلاس باید از بین مارمولک و لاک پشت یکی را انتخاب و در پایان هفته از آن مراقبت کنند. در طول هفتههای مختلف لئو انتخاب میشود و او کم کم بهجای اجرای نقشه فرارش تصمیم میگیرد تا با صحبت کردن با این بچهها، به آنها کمک کند. مشخصا بعد از خلاصه داستان انیمیشن میتوانستیم این تصور را داشته باشیم که در انیمیشن قرار است تلاش این مارمولک برای رهایی و آزادی را مشاهده کنیم، اما خب داستان انیمیشن کم کم به سمت دیگری قرار است برود.
آدام سندلر در انیمیشن Leo صداپیشگی یک مارمولک ۷۴ ساله را بر عهده دارد
انیمیشن بهطور داستان مشخص و قابل پیشبینی را روایت میکند که چندان به حاشیه نمیرود و با اینکه پتانسیلهایی از خودش نشان میدهد، اما درنهایت به برنامه اصلی وفادار باقی میماند. همین نکات باعث میشود تا انیمیشن به اثری تماشایی برای کودکان و خانوادهها تبدیل شود. در هر حال انیمیشن قرار نیست خیلی داستان خود را پیچیده کند و همچنین تلاش میکند تا با نمایش حیواناتی سخنگو و بامزه باعث جذابیت دوچندان آن شود.
بهصورت کلی حیوانات همیشه بخش جذابی از انیمیشنها هستند و تعامل یک حیوان سخنگو با انسان حتی میتواند برای کودکان جذابیت بیشتری داشته باشد. چرا که یکی از فانتزیهای کودکان بدون شک صحبت کردن با حیوان خانگی خود است و انیمیشن Leo هم دقیقا دست روی این قضیه گذاشته است و میخواهد از آن نهایت استفاده را ببرد. این موضوع نکته منفی نیست و بهطور کلی در چنین اثری اتفاق غیر منتظره یا عجیبی هم حساب نمیشود و اتفاقا تکنیک قابل پیشبینی و کم ریسکی است.
همچنین در مورد شخصیتهای کودکان هم ترکیب همان چیزی است که میتوانیم انتظار داشته باشیم و تقریبا از همه کلیشههای موجود در یک کلاس میتوان مشاهده کرد. مشخصا سازندگان میتوانستند تمرکز خاصی روی یک یا چند نفر قرار دهند، اما در عوض تصمیم گرفتند تا یک کلاس با مشکلات متفاوت را هدف قرار دهند که نتیجه کلی آن هم چندان بد نشده است، اما عمق خاص و مناسبی هم نتوانسته پیدا کند.
در هر حال انیمیشن به هدفی که میخواهد میرسد و با اینکه پیام خیلی جدیدی هم قرار نیست ارائه دهد، اما همان اثری میشود که در ابتدا هم به ما وعده داده است و این خود نکته مثبتی برای آن است. در هر حال پایانبندی انیمیشن قابل پیشبینی و کلیشهای است، اما در هر حال پایان دلگرم کننده هم است و در هر حال قرار نیست شاهد پایانی تلخ و غمانگیز در چنین اثری باشیم و مشخصا داشتن چنین انتظاری هم درنهایت اشتباه است.
اما بدون شک مهمترین بخش انیمیشن لئو، بخش کمدی آن است. با اینکه احتمال دارد در ابتدا تصور کنیم کمدی انیمیشن قرار است به بخشی آزار دهنده تبدیل شود، اما در عوض شاهد زیادهروی خاصی نیستیم و شوخیها هم بهصورت کلی مناسب و نسبتا بامزه هستند. شوخیها بهطور کلی برای افراد کم سن و سال میتواند جذابتر هم باشد و بهطور مثال نمایش افراد کم سن و سال مثل زامبیها تا حدی جالب توجه و بامزه است.
البته کمدی انیمیشن تا حد زیادی روی دوش شخصیت لئو و دوست لاک پشتش است که شیمی خوب و جذاب آنها باعث شده است لحظات خوبی در انیمیشن رقم بخورد. بخش زیادی از این موضوع را باید مدیون صداپیشگان این دو شخصیت بدانیم. آدام سندلر در نقش لئو و بیل بور در نقش اسکوئرتل درخشش خوبی داشتهاند و درواقع اجرای خوب آنها باعث شده است تا انیمیشن Leo از یک انیمیشن صرفا خوب و قابل تماشا به انیمیشن بهتری تبدیل شود.
انیمیشن Leo هدفش جذب مخاطبان کودک و خانوادهها است و در رسیدن به این هدف هم موفق عمل کرده است
با اینکه اصولا بازیگران پس از صداپیشگی در یک انیمیشن در یک اثر دیگر صرفا همان نقش را تکرار میکنند، اما آدام سندلر در اینجا توانسته است کار متفاوتی را ارائه دهد. درواقع خبری از دراکولا انیمیشنهای Hotel Transylvania نیست و آدام سندلر توانسته شخصیت متفاوت و جذابی را ارائه دهد. البته شباهتهایی هم بین دو نقش سندلر وجود دارد، اما اجرای این بازیگر درواقع باعث ایجاد تفاوتها شده است و لئو بهلطف اجرای سندلر به شخصیت جذابی در طول انیمیشن تبدیل شده است.
درکنار بخشهای موفق، انیمیشن لئو دارای بخشهای موزیکال هم است. با اینکه بهطور کلی صحنههای موزیکال زیادی را شاهد نیستیم، اما بخش اضافه و ضعیف انیمیشن هستند. درواقع اینطور احساس میشود که در ابتدا هیچ برنامهای برای صحنههای موزیکال وجود نداشته است و در وسط کار سازندگان یکدفعه تصمیم به اضافه کردن چند صحنه موزیکال گرفتنهاند. مشکل اینجا است که بیننده احساس میکند اجراها خیلی با روند انیمیشن سازگاری ندارد و درست وسط یک صحنه و بدون مقدمه شاهد شروع یک اجرای موزیکال هستیم.
این موضوع تا حدی آزار دهنده است؛ چرا که سازندگان میتوانستند بهجای صحنههای موزیکال پوچ و ضعیف یک صحنه احساسی جذاب را ارائه دهند تا اینکه پتانسیل ممکن را نابود کنند. در هر حال اگر بهطور کلی صحنه کمدی وجود نداشت، کار بسیار با کیفیتتری را میتوانستیم تماشا کنیم. اما باز هم این موضوع باعث نمیشود به کلیت انیمیشن ضربه وارد شود و تعداد صحنههای موزیکال بهحدی نیست که کاملا باعث ازبینبردن تجربه تماشا انیمیشن شود.
انیمیشن Leo داستان سر راست و مشخصی دارد و هدفش سرگرم کردن خانواده و افراد کم سن و سال است. با اینکه در طول تماشا انیمیشن احساس میکنیم که این اثر پتانسیل بالاتری دارد، اما درنهایت به هدفش میرسد و میتواند اعضای یک خانواده را سرگرم کند؛ بدون آنکه داستانی پیچیده یا یا عمق زیاد را ارائه کند و درنهایت در سادهترین حالت ممکن کار خودش را انجام میدهد. انیمیشن لئو با داشتن کمدی و اجراهای خوب یکی از کارهای سرگرم کننده و دلگرم کننده سال میتواند لقب بگیرد.