نقد انیمیشن آرزو (Wish) | خراب شدن جشن ۱۰۰ سالگی والت دیزنی
انیمیشن Wish داستان آشا را دنبال میکند که یک آرزو بسیار قدرتمند میکند که توسط یک نیروی کیهانی پاسخ داده میشود که چیزی بهجز یک توپ کوچک از انرژی پایان ناپذیر بهنام ستاره یا استار نیست. آشا و استار با پادشاه ماگنیفکو، فرمانروای روزاس مواجه میشوند و آنها ضمن نجات جامعه خود باید ثابت کنند زمانیکه یک اراده انسان شجاع با جادوی ستارگان به یکدیگر متصل شود، چه چیز شگفتانگیزی ممکن است شکل بگیرد.
انیمیشن آرزو درواقع حکم بازگشت دیزنی به ریشهها در صدمین سالگرد تأسیس خود را دارد. انیمیشن ترکیبی از صحنههای دوبعدی و سهبعدی است و درکنار آن شاهد بازگشت شاهدخت کلاسیک تا شخصیت شرور کلاسیک آثار دیزنی هستیم. اما آیا بازگشت به ریشهها توانسته است انتظارات را هم برآورده کند؟ نکته قابلتوجه حضور سازندگان آثار موفق چند سال اخیر دیزنی مثل انیمیشن Frozen است و با اینکه انیمیشن شروع جالب توجهی دارد، اما خیلی زود مشکلات آن پدیدار میشود.
انیمیشن جدید دیزنی وعدههای بزرگی از ابتدا به ما میدهد و این میتواند انتظارات ما را از انیمیشن افزایش دهد. اما نکته اینجا است که فاصله زیادی بین انتظارات تا عملکرد واقعی انیمیشن وجود دارد. انیمیشن ظاهر جذاب و زیبایی دارد و ترکیب تصاویر دوبعدی و سهبعدی جواب داده و باعث شده است که انیمیشن ظاهر بسیار جذابی و چشمنوازی پیدا کند. اما یک نکته از همان ابتدا بیننده را میتواند اذیت کند و آن هم این است که انیمیشن تقریبا بیروح و فاقد هویتی مستقل است.
انیمیشن Wish با ترکیب تصاویر دوبعدی و سهبعدی ظاهر جذابی دارد، اما در باطن مشکلات زیادی را در آن شاهد هستیم
درست است که بسیاری از انیمیشنهای محبوب دیزنی در یک دنیای خیالی جریان دارند، اما در انیمیشن Wish بهنظر میرسد بیشتر از اینکه انیمیشن روی پای خود بایستد، تصمیم دارد تا از الگوهای محبوب انیمیشنهای گذشته استفاده کند. استفاده از چنین الگوهایی مشخصا نمیتواند بهتنهایی نکته منفی باشد، اما مشکل از جایی آغاز میشود که انیمیشن صرفا از الگوهایی مثل شخصیتی از طبقه پایین جامعه، صحنههای موزیکال در خدمت داستان، حیوان یا موجود همراه بامزه و شخصیت شرور پلیدی پیروی میکند.
در عوض انیمیشن دیگر زحمتی به عمق بخشیدن به هر یک از این الگوها و عناصر نمیدهد. مشکل دقیقا با اجرای اولین آهنگ آغاز میشود که بیشتر از اینکه حس شود در قالب دنیای آن نوشته و اجرا شده است، بیشتر مثل یک آهنگ کاملا امروزی میماند. شعر و محتوای آن چندان جذابیتی ندارد و نمیتواند خیلی باعث جذب بیننده شود. انیمیشن میخواهد با آهنگهایی جذاب درکنار دنیای زیبایی که برای آن خلق شده، مشکلاتی را بپوشاند، اما حتی در بخشهایی که میتوانستیم انتظار داشته باشیم دیزنی در آن خوب عمل کرده باشد، انیمیشن عملکردی ناامید کننده دارد.
اگر یک مقایسه با آثار خود دیزنی کنیم، انیمیشن انکانتو دارای آهنگهایی بسیار جذابی است که کاملا با فرهنگ و دنیای انیمیشن نیز همخوانی دارد و درکنار آن کیفیت بالایی هم دارد. اما در انیمیشن آرزو عکس این موضوع صدق میکند و شعر آهنگها بسیار بیروح است و پس از هر اجرای موزیکال، بهراحتی میتوانیم آهنگ پخش شده را فراموش کنیم. این چیزی نیست که انیمیشن بهدنبال آن است و درواقع دیزنی بارها تلاش کرده است تا با ارائه آهنگهای جذاب در یک انیمیشن بتواند خودش را سر تیتر اخبار و شبکههای اجتماعی کند.
در هر حال در طول تماشا انیمیشن نمیتوانیم واقعا بخشی را پیدا کنیم که واقعا ماندگار و جذاب باشد و حتی آهنگی که در مبارزه پایانی خوانده میشود با اینکه نسبت به بیشتر آهنگهای داخل انیمیشن کیفیت بالاتری دارد، اما درنهایت نمیتواند اثری ماندگار باشد. حتی در مورد آهنگ پادشاه مگنیفیکو هم متاسفانه این موضوع صدق میکند و سازندگان انیمیشن نتوانستهاند آهنگی در حد و اندازه شخصیتهای شرور کلاسیک دیزنی خلق کنند.
بدین ترتیب انیمیشن در یک نقطه که ارائه یک گرافیک و کیفیت بالای فنی و ارائه یک انیمیشن ترکیبی دو و سهبعدی باشد، موفق عمل میکند، اما در بخش دیگری که قرار است نقطه قوت آن باشد و آن هم چیزی جز آهنگها و صحنههای موزیکال نیست، عملا شکست خورده است. در بخش داستان و شخصیتپردازی هم شاهد وضعیت خوبی نیستیم. داستان انیمیشن طبق انتظار کلیشهای است، اما انیمیشن با اینکه تلاش میکند به آثار کلاسیکتر دیزنی نزدیک شود، حتی نمیتواند به آنها نزدیک شود چه برسه به اینکه کیفیت این آثار را لمس کند.
مشکل اینجا است که داستان انیمیشن عملا شکل مناسبی نگرفته است و ما قرار نیست داستان خیلی گیرا و جذابی را شاهد باشیم. انیمیشن میخواهد با ترکیب آثار کلاسیک دیزنی با فرمول آثاری مثل فروزن یک اثر جذاب را ارائه کند، اما انیمیشن دقیقا از پایه مشکل دارد. مشخصا هدف دیزنی در ابتدا جذب افراد کم سن و سال است، اما آنها در سالهای گذشته کارهایی مثل انکانتو داشتند یا حتی فروزن 2 با اینکه به گرد پای قسمت اول نمیرسید، ولی کیفیت خوبی داشت.
انیمیشن Wish دقیقا نمیداند که بهدنبال چه مسیری است و در این مسیر نامشخص گم میشود و جشن ۱۰۰ سالگی دیزنی را خراب میکند
با اینکه تمرکز انیمیشن روی دزدیده شدن آرزوها توسط پادشاه است، اما درنهایت خیلی دلایل خاصی پشت شرور بودن این شخصیت نیست. درواقع تا زمانیکه او به سمت کتاب ممنوعه نمیرود، واقعا دلیل خاصی برای شرور بودن او در انیمیشن نیست. اگر در انیمیشن Strange World دیزنی میتوانست با کمی دادن زمان بیشتر اثر بهتری را تحویل دهد، اما انیمیشن آرزو عملا از پایه مشکل دارد و داستان آن از همان ابتدا شکل مناسبی نگرفته است.
درواقع بیننده نه میتواند با داستان انیمیشن خیلی ارتباط برقرار کند و نه شخصیتها انقدر جذاب هستند که بتواند این مشکل را پوشش دهد. اما نکته عجیبتر این است که انیمیشن در افتتاحیه میخواهد مثل شرک باشد در ادامه تلاش میکند به سمت فیلم The Greatest Showman و بینوایان برود و سپس چندین کنایه به بامبی و پیتر پن تا مری پاپینز میزند. در پایان هم میخواهد اصول انیمیشنهای کلاسیک دیزنی با یک روایت مدرنتر را حفظ کند و این موضوع درنهایت جواب نمیدهد.
درواقع انیمیشن جدید دیزنی واقعا خودش هم نمیداند که بهدنبال چه چیزی است و چه چیزی را میخواهد و این موضوع به شخصیتپردازی انیمیشن هم ضربه زده است. شخصیت آشا نمیتواند به شخصیتی مثل آنا و السا در فروزن تبدیل شود و از همان ابتدا با شخصیتی طرف هستیم که نمیتواند چندان باعث همراه شدن ما با او شود. صد البته فرمول آشنا مثل حیوانات و موجودات همراه بامزه هم همچنان هستند که در انیمیشن آرزو ضعیفترین نسخه آنها را شاهد هستیم.
شخصیتهای همراه آشا هم چنگی به دل نمیزنند و انیمیشن تنها یک راه نجات دارد و آن هم پادشاه مگنیفیکو است. متاسفانه باتوجهبه چیزهایی که جلوتر هم گفتم، این شخصیت شرور نمیتواند درخششی را که لازم دارد داشته باشد و دلیل آن هم این است که سازندگان نتوانستهاند دلایل خوبی برای شرارت او به تصویر بکشند. او درنهایت شخصیتی نیست که باعث ترس بیننده شود و شخصیتی هم نیست که واقعا کسی را در انیمیشن به چالش جدی بکشد.
با اینکه کریس پاین شخصا اجرای خوبی دارد، اما شخصیت او در انیمیشن چندان شخصیت باهوشی هم نیست. در اوایل انیمیشن او عملا راز خود را به آشا میگوید و دقیقا مشخص نیست که چرا او به کسی که هنوز استخدام نشده است، راز آرزوهای برآورده نشده را میگوید. تصمیمی که عملا باعث میشود فکر کنیم دقیقا چرا آشا به این شکل و به این راحتی باید چنین رازی را متوجه شود. درنهایت تنها جوابی که میتوانیم بدهیم این است که نویسندگان و سازندگان انیمیشن واقعا تنبل بودهاند و زحمتی به خود ندادهاند. درواقع اجرای پاین قرار نیست این مشکلات را پوشش دهد و مشکلات انیمیشن مثل یک تاول در طول دقایق آن رشد میکند و بزرگتر میشود.
البته این به معنای این نیست که این انیمیشن نمیتواند سرگرم کننده بهخصوص برای کودکان باشد، اما مشخصا اگر بخواهیم یک مقایسه با آثار قبلی دیزنی مثل انکانتو انجام دهیم، قطعا کیفیت به مراتب پایینتری را شاهد هستیم. بااینحال در مقایسه با آثار دیگری مثل انیمیشن Trolls Band Together، انیمیشن Wish کیفیت به مراتب بهتری دارد و حداقل میتوان گفت که در بخشهایی مثل داستان، شخصیتپردازی، آهنگ و موسیقی حداقل عملکرد به مراتب بهتری دارد.
انیمیشن آرزو درنهایت جشن ۱۰۰ سالگی والت دیزنی را خراب میکند. انیمیشن در ظاهر همان چیزی است که سالها منتظرش بودهایم، اما در باطن و عمل اثری ناامید کننده و در بهترین حالت متوسط است. اثری که نه آهنگهای به یاد ماندنی دارد و نه شخصیتهای جذاب و شخصیت شرور آن هم چنگی به دل نمیزند. انیمیشن Wish جز ظاهری جذاب و فوقالعاده و تا حدی هم اجرای خوب کریس پاین نتوانسته است بیشتر وعدههای خود را عملی کند و برخلاف انیمیشن المنتال که باعث شد تا پیکسار دوباره به آینده امیدوار شود، انیمیشن آرزو خلاف این موضوع را برای استودیو انیمیشنسازی والت دیزنی نشان میدهد.