نقد انیمیشن The Garfield Movie | لازانیای بدمزه

شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۰
مطالعه 7 دقیقه
نقد انیمیشن گارفیلد جدید | لازانیا بدمزه
قبل از اکران انیمیشن جدید گارفیلد خیلی‌ها نگران کیفیت صداپیشگی کریس پرت در نقش گربه نارنجی بودند. اما با این فیلمنامه، حتی ایفای نقش گارفیلد توسط لئوناردو دی‌کاپریو یا دنیل دی-لوئیس هم دردی را دوا نمی‌کرد.
تبلیغات

یکی از مشکلات اساسی خیلی از ریبوت‌های سینمایی چند سال اخیر چیزی نیست جز فراموش کردن مخاطب هدف. این مشکل در نگاه خوش‌بینانه به خاطر درک سطحی تیم سازنده از اثر و در نگاه بدبینانه به خاطر تلاش کورکورانه برای چاپ حداکثری پول به وجود می‌آید.

فارغ از اینکه اتفاق مورد بحث به چه دلیلی رخ می‌دهد، نتیجه‌ی آن فاجعه‌بار است. چون محصول نهایی ناگهان گروه بزرگی از طرفدارهای قدیمی را که منتظرش بودند، به‌شدت ناامید می‌کند. ولی بعضی از فیلم‌ها مرتکب اشتباهی به مراتب بزرگ‌تر می‌شوند: آن‌ها نه‌تنها مخاطب هدف خود را از یاد می‌برند، بلکه کلا مخاطب هدف ندارند؛ به این معنی که واقعا مشخص نیست برای چه کسی ساخته شده‌اند و در تصورات سازندگان قرار بوده که توجه کدام بیننده را جلب کنند.

این مسئله حتی فقط مربوط‌به کیفیت کلی فیلم نیست. اصلی‌ترین نکته‌ای که باعث می‌شود به این نتیجه برسیم که یک اثر سینمایی اصولا مخاطب مشخصی ندارد، تضادی است که بین دقایق گوناگون آن موج می‌زند.

گارفیلد در حال خوردن لازانیا در انیمیشن The Garfield Movie

فیلم‌های بی‌مخاطب لزوما خالی از سکانس‌های جالب نیستند. اتفاقا امکان دارد گاهی موقع دیدن آن‌ها بخندید و گاهی به هم‌دردی با شخصیت‌ها بپردازید. اما به‌جای اینکه این تغییر احساسی به شکل منطقی طی شود، برای مخاطب این‌طور به نظر می‌رسد که سکانس‌هایی متعلق به دو فیلم متفاوت را دیده است؛ دو فیلم متفاوت که سازندگان‌شان احتمالا از یکدیگر تنفر دارند.

جدیدترین گارفیلد سینما به شکل ریشه‌ای با مشکلاتی که به آن‌ها اشاره کردم، دست‌وپنجه نرم می‌کند. از همان اوایل انیمیشن احساس می‌کنیم با اثری بیش از حد کودکانه طرف شده‌ایم که واقعا درکی از هویت گارفیلد، یکی از شخصیت‌های معروف کامیک استریپ ندارد. انگار سازندگان نمی‌دانند که جیم دیویس با این گربه‌ی نارنجی به مسائل جدی بسیاری از بزرگسال‌ها همچون تنبلی، تنفر عمیق از شغل خود، چاقی و مصرف بی‌رویه‌ی قهوه می‌پرداخت.

سازندگان در بسیاری از دقایق انیمیشن The Garfield Movie می‌توانستند هر حیوان سخن‌گوی دیگری را به‌جای گربه نارنجی بگذارند و آب از آب تکان نخورد. چون آن‌ها انقدر به‌دنبال حذف جنبه‌های بزرگسالانه‌ی داستان گارفیلد بوده‌اند که بخشی از هویت او را از بین برده‌اند

آیا او در این انیمیشن هم زیاد غذا می‌خورد؟ بله. آیا تنبلی، اهمیت ندادن به روابط احساسی و سواستفاده از مهربانی دیگران هنوز هم ویژگی‌هایی هستند که گاهی در رفتارهای گارفیلد دیده می‌شوند؟ بله. اما این‌جا دیگر خبری از لحن طعنه‌آمیز آثار منبع اقتباس نیست و فضای کلی انقدر کودکانه شده که حتی بعضی از نوجوان‌ها را هم از فیلم زده می‌کند.

گارفیلد حتی در فیلم‌های لایواکشن سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ کم‌وبیش فقط در ظاهر گربه‌ی بامزه‌ای است که مخاطب کم سن‌وسال هم می‌تواند آثار ساخته‌شده با محوریت او را ببیند. چون در اصل شکی وجود ندارد که بخش بزرگی از جامعه‌ی مخاطب‌های هدف قصه‌های گارفیلد را افراد بزرگسال تشکیل می‌دهند که متوجه استعاره‌های داستان می‌شوند. در بهترین آثار ساخته‌شده با محوریت گارفیلد، مخاطب کودک به مسخره‌بازی‌های گارفیلد می‌خندد و مخاطب بزرگسال با دیدن حسادت، حقه‌بازی و طمع او که یادآور نوع رفتار تعداد زیادی از انسان‌ها است، به خنده می‌افتد.

گارفیلد و اودی در انیمیشن The Garfield Movie

در اکثر دقایق انیمیشن Garfield جدید، هیچ خبری از توجه به مخاطب بزرگسال داستان‌های گربه نارنجی نیست. همه‌چیز ساده‌تر و دم دستی شده است تا مثلا بیشتر بتواند مخاطب کودک را با خود همراه کند. ولی سازندگان نفهمیده‌اند که حذف جنبه‌های بزرگسالانه‌ی داستان از انیمیشن کاری می‌کند که گارفیلد دیگر آن‌چنان منحصر‌به‌فرد نباشد.

نقل قول‌هایی همچون «من گشنه‌ام. پس هستم» و «اگر می‌خواهی لاغرتر به نظر برسی با آدم‌های چاق‌تر بگرد»، جای خودشان را فقط به دیالوگ‌هایی همچون «چدار یکی از ۲۶ پنیر محبوب من است» داده‌اند. در ظاهر این‌طور به نظر می‌رسد که فیلمنامه انیمیشن جدید نیز گاهی با همان عناصر تعریف‌کننده‌ی گارفیلد سر و کار دارد. اما این سر و کار داشتن فقط و فقط در حد ناخنک زدن به دیالوگ‌های معنی‌داری است که بارها سبک زندگی آدم‌های امروز را به سخره می‌گرفتند. دیالوگ‌های انیمیشن گارفیلد ۲۰۲۴ به این هدف نوشته شده‌اند که مخاطب را کمی بخندانند و هر از چند وقت یک بار یاد بهترین نسخه‌های گارفیلد بیندازند؛ بدون اینکه تیزی و برندگی منبع اقتباس را به ارث ببرند.

گارفیلد درکنار پدرش در انیمیشن The Garfield Movie

مارک دیندل، کارگردان انیمیشن The Garfield Movie فرد تازه‌کاری نیست و آثاری همچون انیمیشن Chicken Little را در کارنامه دارد. بااین‌حال حتی تلاش‌های فراوان او برای افزایش بار کمدی فیلم با تصویرسازی‌ها هم بیش‌ازپیش بیننده را از ضعف فیلمنامه آگاه می‌کند.

سرگرم‌کننده‌ترین سکانس‌های انیمیشن گارفیلد ۲۰۲۴ کاملا متمرکز روی کمدی بزن‌بکوب هستند؛ سکانس‌هایی که روی رخ دادن اتفاقات فیزیکی خنده‌دار و اغراق‌آمیز برای شخصیت‌ها تمرکز کرده‌اند. مشکل این نیست که گارفیلد به این طرف و آن طرف کوبیده می‌شود تا ما بخندیم. مشکل این است که اگر هر حیوان سخن‌گوی دیگری به‌جای گارفیلد در فیلم قرار می‌گرفت، تقریبا هیچ تغییری در قدرت کمدی آن دیده نمی‌شد. مشکل این است که کمدی بزن‌بکوب ظاهرا در اصل فقط برای پر کردن جای خالی دیالوگ‌هایی به کار گرفته می‌شود که دیندل خوب فهمیده اصلا خنده‌دار نیستند.

خوش به حال اودی، سگ بامزه که اهل بیان جملات نیست و کارگردان با استفاده‌های به‌موقع از صداهای عادی و حیوانی او واقعا لبخند را روی لب تماشاگر می‌نشاند.

گارفیلد و ادی در انیمیشن Garfield

(در سه پاراگراف بعدی، بخشی از داستان انیمیشن The Garfield Movie اسپویل می‌شود)

همان‌گونه که بالاتر اشاره کردم، ضعف انیمیشن گارفیلد جدید به گم گروهی از مخاطب‌ها محدود نمی‌شود و به «نداشتن هیچ‌گونه مخاطب مشخص» می‌رسد. چون تیم سازنده حتی لحن داستان‌گویی تعیین‌شده ندارد که به شکل پیوسته در طول فیلم از آن بهره ببرد.

گربه و سگ با چنگال و چاقو در پوستر انیمیشن The Garfield Movie (گارفیلد ۲۰۲۴)

برای نمونه می‌توان به یکی از معدود سکانس‌های جدی فیلم اشاره کرد؛ سکانسی که قوس شخصیتی گارفیلد را در انیمیشن The Garfield Movie ایجاد می‌کند. در این سکانس، او باید با پدر خود درباره‌ی گذشته حرف بزند؛ درباره‌ی اینکه چه‌طور ترک شدن توسط پدر، حفره‌ی بزرگی را در قلب بچه به وجود آورد. ماهیت سکانس به‌گونه‌ای است که در نگاه اول می‌توان به آن احترام گذاشت. چون تصویرسازی‌های تأثیرگذار و خوبی دارد، به فقر می‌پردازد و فداکاری‌های والدین برای فرزند را نشان می‌دهد. به‌عنوان یک بخش از اثری که در اصل برای مخاطب کم‌سن‌وسال ساخته شده، این سکانس می‌تواند نکات مهمی را در ذهن کودک برجسته کند.

ولی نویسندگان حتی از جدی گرفتن همین دقایق هم ترسیده‌اند. به محض اینکه داریم به بخش جدی ماجرا و روایت قصه‌ی غم‌انگیز می‌رسیم، آتو و اودی در حالتی به مخاطب نشان داده می‌شوند که انگار می‌خواهند تخمه بشکنند و یک فیلم طنز را ببینند. گاو به سگ می‌گوید: «خب الآن دیگه جدی می‌شه». به همین سادگی انیمیشن عملا به مخاطب پیام می‌دهد: «حتی این سکانس رو هم جدی نگیر. چون ما احساس کردیم خوبه که حتی با گفت‌وگوی معنی‌دار یک پدر با پسرش راجع به خاطرات تلخ هم الکی شوخی کنیم و جدیت اون رو تا حدی به مسخره بگیریم».

(پایان اسپویل)

اودی، سگ پوکرفیس درکنار گارفیلد خوشحال در انیمیشن Garfield جدید سال ۲۰۲۴ میلادی

هرچه‌قدر که فیلمنامه‌نویسی اثر خالی از خلاقیت و بی‌توجه به ریشه‌های گارفیلد بوده، انیمیشن‌سازی آن لیاقت ستایش را دارد. کارگردان در بخش‌های مختلف انیمیشن The Garfield Movie به‌صورت فکرشده از استایل‌های تصویری مختلف بهره می‌برد. مثلا در بخشی از فیلم که قرار است نقشه‌ی شخصیت‌ها برای رسیدن به هدف‌شان را ببینیم، انیمیشن ۲بعدی جذابی پخش می‌شود که با ساختار بصری اصلی فیلم فرق دارد؛ تا متناسب با ظاهر صاریغ له‌شده‌ای باشد شبیه مقوا شده است و آتو از آن برای توضیح نقش گارفیلد در نقشه بهره می‌برد.

دقت کارگردان جایی به چشم می‌آید که می‌بینیم حتی مدل حرکت موجودات مختلف در همین انیمیشن ۲بعدی کوتاه، کاملا متناسب با ظاهر آن‌ها است و توجه مخاطب را جلب می‌کند. در همین حین نباید فراموش کرد که در بخش به بخش فیلم، چه وقتی گارفیلد کوچک و چه زمانی‌که پدر گارفیلد را می‌بینیم، انیماتورها چهره‌ی شخصیت‌ها را با توجه کامل به تصویرسازی‌های منبع اقتباس طراحی کرده‌اند.

انیمیشن گارفیلد ۲۰۲۴ در عین اینکه جلوه‌ی به‌روز و پرجزئیاتی دارد، تمامی اصول زیبایی‌شناسی طراحی گارفیلد و کاراکترهای دیگر از آثار جیم دیویس را به ارث می‌برد؛ نکته‌ی مثبتی که خیلی خوب در طراحی چشم‌های گارفیلد، اودی و حتی خود جان پررنگ است. حیف که نه انیمیشن‌سازی خوب و نه نکات مثبت دیگری مانند جذابیت موسیقی متن در چند سکانس نمی‌توانند جدیدترین ساخته‌ی سینمایی مارک دیندل را از سایه‌ی داستان کلیشه‌ای و داستان‌گویی خشک و بی‌هدف آن خارج کنند.

گارفیلد با صداپیشگی کریس پرت و پدر گارفیلد با صداپیشگی ساموئل ال. جکسون در انیمیشن Garfield

در زمان تماشای انیمیشن گارفیلد ۲۰۲۴ چند بار به این فکر کردم که چه‌قدر صحبت درباره‌ی صداپیشه‌های این فیلم بی‌مورد است. عملکرد کریس پرت، ساموئل ال. جکسون و دیگر اعضای تیم صداپیشگی، نه نقطه‌ی قوت قابل توجهی برای انیمیشن The Garfield Movie به شمار می‌آید و نه حتی یک لحظه تبدیل به نکته‌ی منفی می‌شود. آن‌ها صرفا چند صداپیشه با اسامی معروف و مناسب برای قرارگیری روی پوستر فیلم بودند و بس.

سر خیلی‌ها هم خوب به انتشار توییت‌های عمیق درباره‌ی تاثیرات احتمالی بازیگرها روی اثر گرم شد. این وسط درحالی‌که عده‌ای زندگی‌نامه‌ی کریس پرت را بررسی می‌کردند و مطابق معادلات اجتماعی روز توضیح می‌دادند که چرا او شایسته‌ی ایفای نقش یک گربه نارنجی نیست، پل ای. کپلان، مارک تورگاو و دیوید رینولدز فیلمنامه نهایی انیمیشن گارفیلد را آماده کردند و تحویل استودیو دادند.

داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات