نقد فصل سوم انیمیشن ?...What If | پایان ناامید کننده از جنس مولتی ورس مارول
فصل اول انیمیشن ?...What If اولین تجربه مولتی ورس از دنیای سینمایی مارول را ارائه کرد و حتی برخی از قسمتهای آن از بهترین ساختههای مارول استودیو تا به امروز هستند. فصل دوم این سریال انیمیشنی تا حدی از کیفیت داستانی فصل اول فاصله گرفت و با اینکه کیفیتی قابل قبول داشت، اما درنهایت ناامید کننده عمل کرد. حالا نوبت به فصل سوم انیمیشن چه میشود اگر...؟ رسیده است که پایانی بر داستان این انیمیشن آنتولوژی خواهد بود و ما قرار است حداقل فعلا آخرین داستانها با این فرمت را تماشا کنیم.
اگر به تریلرهای فصل سوم توجه کنم، بهنظر میرسد که سریال بیشتر قرار است مسیر فصل دوم را دنبال کند که خبر خوبی نیست. در واقعیت اول میخواستیم قسمت به ققسمت فصل سوم انیمیش What If را بررسی کنم، اما زمانیکه به پایان آن رسیدم دیدم هر قسمت بیشتر از اینکه متفاوت باشند، ویژگیهای بسیار مشترکی دارند که لازم نیست بهتنهایی گفته شوند و صرفا تکرار صحبتها خواهد بود. آیا این خبر خوبی است؟ متاسفانه جواب منفی است و فصل سوم این انیمیشن سریالی مارول یک پیام بد دارد و آن هم این است که مشخص نیست هدفش راضی کردن چه گروهی بوده است.
در قسمت اول فصل سوم شاهد داستانی هستیم که در آن بروس بنر در تلاش برای خلاص شدن از هالک باعث خلق هیولاهای مرگباری میشود که این هیولاها گروه اصلی اونجرز را نابود میکنند. این داستان پتانسیل بالایی از خود نشان میدهد و بدون شک با الهام از فیلمهای پاسیفیک ریم و ترکیب آن با المانهای ابرقهرمانی تولید شده است. همهچیز خوب بهنظر میرسد و اینکه سازندگان تصمیم دارند تا خارج از فیلمهای سه فاز اول MCU داستانهای جدید و متفاوتی خلق کنند، خبر خوبی است، اما همین قسمت یک خلاصه کلی از مشکلاتی است که در طول فصل سوم قرار است مشاهده کنیم.
زمانیکه به کلیت داستان نگاه میکنیم، این احساس در ما شکل میگیرد که قرار است داستانی مشابه دکتر استرنج برتر در فصل اول را مشاهده کنیم که شاهد داستانی تلخ و تاریک باشیم، اما هرچقدر این قسمت جلوتر میرود شاهد چنین موضوعی نیستیم. در طول قسمت شاهد شوخیهای متعدد تا روندی قابل پیشبینی هستیم که درکنار آن دیگر خبری از شخصیتهای جذاب و با کشش بالا هم نیست. این قسمت پتانسیل بالایی دارد، اما متاسفانه اسیر اشتباهات سازندگان شده است و آنها درحالیکه میتوانند یک داستان قدرتمند را روایت کنند، در عوض مسیر متفاوتی را دنبال میکنند.
آنها صرفا میخواهند یک داستان سرگرمکننده با کمترین میزان جدیت و خشونت را دنبال کنند و همین موضوع باعث شده است تا از پتانسیلهای این قسمت استفاده نشود. آیا هیولاهای خلق شده توسط هالک قرار است دنیا را نابود کنند؟ جواب منفی است و آنها قرار است به بدترین شکل ممکن متوقف شوند و این قسمت یک ناامیدی بزرگ است. البته این موضوع جدیدی نیست، اما در ادامه بیشتر شاهد داستانهایی هستیم که نه پتانسیلی دارند و نه مشخص است که هدف سازندگان از ساخت آنها چه چیزی بوده است.
از قسمت اول عبور کنیم، به قسمت دوم میرسیم که واقعا نمیدانم باید در مورد آن چه چیزی بگویم. آیا این قسمتی است که صرفا برای سرگرمی ساخته شده است یا صرفا میخواهد باعث شود آرزو کنیم زودتر فصل سوم تمام شود؟ قسمتی که آگاتا به هالیوود میرود و حالا در حال استفاده از قدرت اعضای اترنالها برای متوقف کردن سلستیالها است. روی کاغذ اینکه اترنالز دوباره به MCU بازگشته است نمیتواند اتفاق بدی باشد و اتفاقا با یک داستان خوب شاید میتوانستیم یک امید کوچک به بازگشت آنها در ادامه داشته باشیم، اما این قسمت بیشتر یک تیر دیگر به پیکر بیجان آن شلیک کرده است.
فصل سوم انیمیشن What If شامل قسمتهایی میشود که پتانسیل و نه هدف مشخص و خوبی دارند
در قسمت سوم که تا حدی ادامه روند فصل اول است، شاهد ماجراجویی مشترک رد گاردین و وینتر سولجر هستیم که در آن رد گاردین مانع مرگ هاوارد استارک و همسرش میشود. اگرچه این قسمت هم مانند دو قسمت اول با طنز و کمدی زیادی همراه است، اما میتوان گفت که حداقل ظاهر و ساختاری بهتر و سرگرمکنندهتری دارد. این موضوع باعث میشود حداقل انیمیشن در فصل پایانی خود لحظات خوبی هم داشته باشد، اما این موضوع بدون شک قرار نیست کافی باشد و بیشتر یادآور قسمتهای معمولی و بیشتر سرگرمکننده فصل اول است که حالا انگار قرار است طناب نجات فصل سوم باشد.
اما قسمت چهارم که درواقع دنباله یکی از قسمتهای فصل اول است، یکی از عجیبترین قسمتهای این انیمیشن محسوب میشود. سوال اصلی شاید این باشد که ایده این قسمت از چه کسی بوده است. این قسمت واقعا یک اپیزود تو خالی است؛ شاید هیچ لحظهای متوقف نشود، اما درنهایت پس از آن جز سمی بودن بچهدار شدن هاوارد اردک نکته خاص یا بیشتری قرار نیست در ذهن شما باقی بماند. این شکل مشکل بزرگ در کل فصل سوم انیمیشن What If است که در قسمت چهارم به اوج خودش رسیده است. شاید خبر خوب این باشد که از نیمه دوم روند انیمیشن کمی بهتر خواهد شد.
قسمت پنجم انیمیشن درست مانند قسمت اول ایده و کلیت جذابی دارد. البته شکل اجرای آن هم به مراتب بهتر است و حتی شروع خوبی دارد، اما چه چیزی باعث میشود تا دوباره شاهد تکرار روند فصل باشیم؟ شاید کم نشدن شوخیها و دور شدن از فضای تاریک قسمت یکی از دلایل باشد یا اینکه سازندگان میتوانستند از شخصیتهای بهتری در این اپیزود بهره ببرند تا اینکه تلاش کنند شخصیت ریری ویلیامز را برای آینده مهم جلوه دهند. اما مشکلی که واقعا وجود دارد این است که اپیزودها قرار نیست یک پایان ساختار شکن یا متفاوت را داشته باشند. حتی اگر شخصیتها تا مرز شکست جلو بروند، درنهایت پیروز خواهند شد.
درواقع کلیت قسمت پنجم و ششم فصل پایانی انیمیشن وات ایف یک روند مشخص و یکسان را دارد و هر دو تا آستانه تبدیل شدن به قسمتی را که بهدنبالش هستیم پیش میرود، اما در پایان قرار است ما را ناامید کند. صد البته وضعیت کلی این دو قسمت بهبود قابل توجهی است، اما این قسمتها بیشتر به شکلی پایان یافتهاند که بینندگان را برای دو قسمت پایانی انیمیشن آماده کند و همین موضوع ضربه زیادی به کلیت این دو قسمت زده است. بهطور مثال در قسمت ششم تویست جالبی در مورد هویت شخصیت هود داریم، اما درنهایت فدای برنامههای سازندگان انیمیشن شده است.
دو قسمت آخر درواقع برخلاف کلیت فصل سوم کمی هدفدارتر ساخته شدهاند و در این دو قسمت بالاخره واچر قرار است با عواقب دخالتهای خود مواجه شود. در شروع این موضوع یک شروع خوب است که البته درکنار آن کاپیتان کارتر بههمراه استورم و دو شخصیت جدید MCU قرار است ماموریتی برای نجات واچر ترتیب دهند. بازگشت اولتران با هدفی متفاوت بدون شک میتوانست به برگ برنده پایان انیمیشن تبدیل شود، اما هرچه جلوتر میرویم بیشتر از پایانبندی انیمیشن ناامید میشویم. با اینکه دو قسمت آخر کیفیت بهتری دارد، اما مشکلات زیادی در آن دیده میشود که درکل فصل قابل مشاهده است.
اولین مشکل این است که روند دو قسمت با اینکه بهتر است و ساختار بهتری دارد، اما درنهایت قرار نیست تفاوت خاصی داشتی باشد. واچر باید با عواقب کارها و دخالتهایش مواجه شود، اما این اتفاق طبق انتظار قرار نیست رخ دهد یا اینکه به شکلی باشد که انتظارش را داریم. نکته این است شاید در ظاهر واچر به دردسر افتاده است، اما ما خیالمان راحت است که قرار نیست اتفاقی برای او رخ دهد. کلیت فصل سوم یا حتی دوم دقیقا همین نکته بوده است یا حتی قسمت دکتر استرنج برتر در فصل دوم بهنحوی تغییر میکند و این چیز خوبی در مورد انیمیشنی که قرار نیست تاثیری روی خط زمانی MCU داشته باشد، نیست.
پایان فصل سوم انیمیشن What If به یک ناامیدی بزرگ تبدیل میشود که بیننده هدف را درنهایت قرار نیست مشخص کند
پایان انیمیشن درنهایت مثل کل فصل ناامید کننده است. نکته اینکه صرفا وجود شوخیها نکته منفی نیست؛ درست است بخش زیادی از داستانها میتوانستند داستانی جدیتر داشته باشند، اما بهتنهایی مشکل فصل سوم یا حتی دوم نیست. اینکه آنها از داستانهای فیلمها فاصله گرفتهاند تا صرفا یک فیلمی را تغییر ندهند، اتفاق مثبتی است، اما مشکل از جایی آغاز میشود که آنها قسمتهایی را تولید میکنند که صرفا انگار ساخته شدهاند و هیچ عمق یا روایت جذاب و خوبی ندارند که حتی از تماشا آن لذت ببریم. بهطور مثال در قسمت چهارم صرفا کل کهکشان دنبال تخم اردک هستند تا قدرتش را بهدست بیاورند.
اما وقتی به پایان آن نگاه میکنیم متوجه نمیشویم که خب الان هدف چه چیزی بوده است. البته کلیت ساختار انیمیشن از ابتدا مشکلاتی داشته و این مشکلات در طول دو فصل بعد هم به ارث برده شده است. اما اتفاقات بیشتری در کاهش شدید کیفیت وجود دارد که بهطور مثال در بخشهایی احساس میکنیم صرفا مارول تلاش کرده است تا بینندگان را آماده حضور شخصیتی مثل ریری ویلیامز شوند یا اینکه اهمیت شخصیتهایی مثل نسخه کاپیتان آمریکا سم ویلسون را افزایش دهند.
آیا انیمیشن هنوز سرگرمکننده است؟ تا حدودی میتوان گفت که این انیمیشن هنوز کمی سرگرمکننده است، اما شلوغی بیش از حد برخی از قسمتها تا زیادهروی در شوخیها کاملا آزاردهنده است و در عوض خستهکننده هم میشود و همچنین یک اثر کاملا فراموش شدنی است. نتیجه اینکه فصل سوم انیمیشن What If دقیقا مشخص نیست کدام گروه را هدف قرار داده است. داستانهای آن به شکلی نیستند که صرفا یک بیننده را هدف قرار دهد که صرفا دنبال یک اثر سرگرمکننده است و چندان هم پیگیر دنیای مارول یا ابرقهرمان نیست. اما آیا هدف طرفداران دنیای سینمایی مارول بوده است؟
جواب بدون شک منفی است و طرفداران مارول انتظار بسیار متفاوتی از انیمیشن وات ایف داشته و دارند. فصل سوم درنهایت یک ناامیدی بزرگ است که تنها خبر خوب آن عدم ادامه یافتن آن حتی به شکل موقتی است. اگر قرار باشد این داستان ادامه پیدا کند، بهتر است اول مارول یک فرمت و شکل بهتری برای ساخت آن پیدا کند و از فرمت فعلی فاصله بگیرد؛ چرا که تنها میتوانیم داستانهایی را مشاهده کنیم که برخی از آنها پتانسیلهای خوبی دارند، اما درنهایت فدای سیاستهای اشتباه انیمیشن میشوند و درنهایت تنها میتوان گفت که فصل سوم انیمیشن What If نمایش پتانسیلهای از دست رفته بوده است.