نقد فیلم کریون شکارچی (Kraven the Hunter) | یک افتضاح تمام عیار دیگر!
سونی طی سالهای اخیر با ساخت فیلمهایی براساس شخصیتهای شرور مرد عنکبوتی بهدنبال خلق یک دنیای مشترک بوده است، اما بهجز ونوم تمامی آثار دیگر موفقیتی در گیشه نداشتهاند. حالا نوبت به کریون شکارچی رسیده است که مانند تمامی فیلمهای قبلی دارای نامهای شناخته شدهای مثل آرون تیلور جانسون تا راسل کرو است، اما چیزی که آن را متفاوت میکند درجه سنی فیلم است. برخلاف دیگر آثار دنیای اسپایدرمن سونی، فیلم Kraven the Hunter با درجه سنی بزرگسال تولید شده است و همین موضوع باعث شد تا حداقل کمی به صحنههای اکشن فیلم امیدوار شوم.
اما آیا این امیدواری درست بوده است؟ بخواهم خیلی کوتاه و رک بگویم، جوابم کاملا منفی است. این فیلم قرار نیست طلسم شکنی کند و دقیقا همان راهی را میرود که ۵ فیلم قبلی رفتهاند. اما یک نکته در مورد فیلم وجود دارد و آن هم این است که این فیلم بیش از هر فیلم دیگری به ونوم شباهت دارد. درواقع کریون از همان ابتدا بهعنوان شخصیتی معرفی میشود که تنها هدفش کشتن افراد خلافکار است و حتی آزارش به مورچه نمیرسد. او کدهای اخلاقی خودش را دارد و این کدهای اخلاقی قرار است در طول فیلم او را به چالش بکشند.
پس از شروع فیلم که در آن شاهد نفوذ کریون به یک زندان هستیم، منشا داستانی این شخصیت و رابطهاش با برادر و پدرش نمایش داده میشود. نکتهای که بهنظر میرسد فیلم تلاش میکند تا بخشی انسانیتر از شخصیت کریون را ارائه کند که چنین تلاشی در مورد موربیوس یا مادام وب هم دیده شده است. بهنظر میرسد که سونی خلاصهای از تمام ایدههای قبلی خود را در این فیلم دوباره استفاده کرده است که اولین سوالیکه پیش میآید این است که اگر این ایدهها، ایدههای خوبی هستند چرا در آن فیلمها جواب ندادهاند.
فیلمنامه فیلم Kraven the Hunter بیشتر شبیه این است که یک هوش مصنوعی آن را نوشته!
شاید برای همین هم باشد که فیلم خیلی سریع مسیر سقوط را در پیش میگیرد. واقعیت این است که فیلم کلکسیونی از مشکلات را دور خودش جمع کرده است. اگر بخواهم روند داستان فیلم را بگویم، دقیقا مانند موربیوس و مادام وب از گذشته شخصیت آغاز میشود و درنهایت اتفاقات کنونی به اتفاقات گذشته گره خورده است. فیلم تلاش زیادی میکند تا یک روایت منجسم و پایدار را ارائه کند، اما مشکلاتی وجود دارند که عملا باعث میشود آنها هرچه رشته آماده کردهاند، پنبه شود. اولین نکته روایت خشک و بیروح فیلم است که عجیب نیست اگر فردا خبر بیاید که فیلمنامه فیلم توسط هوش مصنوعی نوشته شده است.
اتفاقات فیلم از نقطه A به B و سپس به C میرود، اما حلقه گمشده این روایت جایی است که بیننده نمیتواند احساس کند که اتفاق X برای شخصیت در حال رخ دادن است. انگار صرفا یک دستور العمل به بازیگران و شخصیتها داده شده است و آنها صرفا باید از آن پیروی کنند. درست است که از چنین اثری انتظار یک اثر عمیق نداریم، اما باز هم پای شعور بیننده وسط است و نمیتوان با برچسب اینکه در حال تماشای یک فیلم ابرقهرمانی هستیم، از آن عبور کنیم. این مشکلات زمانی بیشتر به چشم میآید که بهنظر میرسد شخصیتها صرفا در حال انجام کاری هستند که به آنها گفته شده است و شاهد یک شیمی یا داینامیک خاصی بین شخصیتها نیستیم.
اگر کریون در نوجوانی خانه را ترک میکند و برادرش را همراه خود نمیبرد، هیچ توضیح، دلیل یا روایت خاصی پشت آن دیده نمیشود و صرفا اتفاقی است که باید رخ دهد. این موضوع در طول روایت فیلم بارها دیده میشود و بهطور کلی قرار نیست دلیل یا توضیح خاصی بگوید و ظاهرا شخصیتها مثل رباتهای بدون اراده هستند. زمانی اوضاع بدتر میشود که به دیالوگهای شخصیتها میرسیم. در ابتدای فیلم تصور میکردم شاید مشکل از لهجه ضعیف و زورکی روسی شخصیتها باشد، اما جلوتر که رفتم متوجه شدم وضعیت بدتر از چیزی است که تصور میکنم.
دیالوگهای فیلم بهشدت سطحی و ضعیف هستند و واقعا باور این موضوع سخت است که چگونه سونی در هر محصول مشابه چنین چرخهای را تکرار میکند. حتی گفتن دوباره اینکه چرا این دیالوگها ضعیف هستند، واقعا تکراری و خسته کننده شده است. از همه بدتر جایی آغاز میشود که بازی بازیگرها بیشتر به چشم میآید و تازه متوجه عمق فاجعه میشویم. درست است که روایت رویارویی پدر و پسر دیگر کلیشهای و نخ نما شده است، اما باز هم در طول فیلم شاهد نمایش چنین پتانسیلی هستیم که متاسفانه از آن استفاده نشده است. درواقع فیلم پتانسیل خوبی در مورد آن دارد، اما درنهایت نمیتواند از آن استفاده درستی کند.
دیالوگ و روایت فیلم تنها بخشی از مشکلات هستند و بازی بازیگرها بخش بزرگی از مشکلات فیلم لقب میگیرند. تنها به بازی بازیگر شخصیت راینو توجه کنیم واقعا یکی از بدترین بازیهایی است که میتوانید در طی این سالها مشاهده کنید. درواقع حتی اگر بگوییم بازیگر راینو توانایی خوبی ندارد، اما باز هم نمیتوان از عملکرد ضعیف آرون تیلور جانسون و راسل کرو گذشت. آرون تیلور جانسون شخصا چندمین تجربه حضورش در یک اثر ابرقهرمانی/کمیکی است و بدون شک آشنایی کافی با چنین فضایی را همیشه داشته است. او همیشه تمام توان خود حتی در فیلم کیک-اس ۲ گذاشته است، اما اینجا کاملا ناامید کننده ظاهر میشود.
در مقابل راسل کرو هم بازی چندان جالبی ندارد و نمیتواند نه به عمقی به شخصیت او دهد و نه میتواند باعث ترس بیننده از شخصیت او شود. درواقع چیزی که میتواند حضور بازیگرانی مثل این دو در فیلم Kraven the Hunter را منطقی کند، دستمزد احتمالی خوب فیلم است و نمیتواند دلیل منطقی دیگری پشت آن پیدا کرد. چرا که آنها حتی توان خود برای داشتن یک اجرای خوب در فیلم به کار نمیگیرند و بازی آنها به نکته ضعیف فیلم تبدیل شده است. فیلم بهجای اینکه تمرکز بیشتری روی شخصیتهای اصلی قرار دهد تا داستانی منجسمتر روایت کند، تعداد زیادی شخصیت هم معرفی میکند.
آرون تیلور جانسون و راسل کرو اجراهای بسیار ضعیفی در فیلم Kraven the Hunter دارند
شخصیتهایی که نه دلیل حضور آنها قرار است روایت و منطق خاصی داشته باشد و نه نقش کلی آنها در فیلم روشن و مشخص است. همین موضوع باعث میشود تا روایت و داستان شخصی فیلم هرچقدر هم رباتگونه باشد، به سمت دیگری برود و عملا فیلم نتواند حتی از کمترین پتانسیلهای خود استفاده کند. اما با اینکه فیلم حاوی صحنه کمدی خاصی نیست، تمرکز بیشتری روی صحنههای اکشن خشن و بزرگسالانه دارد که خبر خوبی است. بااینحال خبر بد این است که درجه سنی واقعا کمکی به صحنههای اکشن فیلم نکرده است و عملا یکی از بدترین فیلمهای اکشن ابرقهرمانی را شاهد هستیم.
بهطور مثال به مبارزه پایانی فیلم توجه کنید. یک صحنه با جلوههای ویژه بسیار ضعیف را میتوانید توجه کنید که تنها دوست دارید هرچه سریعتر تمام شود. بهترین بخش فیلم اما بخش پایانی آن است که بالاخره برادر کریون خودی نشان میدهد و تبدیل به چیزی میشود که باید باشد. هرچند این صحنه مشکلات خودش را دارد، اما باز هم کیفیت بهتری دارد و اگر فیلم از ابتدا ساختار بهتری داشت، میتوانست نتیجه جذابتری هم داشته باشد که متاسفانه اسیر مشکلات فیلم شده است و به راحتی به فراموشی سپرده میشود.
فیلم Kraven the Hunter درواقع خلاصهای از مشکلاتی است که در فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی سونی میتوان مشاهده کرد. فیلم پر از دیالوگهای ضعیف، فیلمنامه و کارگردانی پر از اشکال، اجراهای بسیار ضعیف و درنهایت اکشن بسیار مصنوعی و سطحی هستیم که حتی درجه سنی بزرگسال هم کمکی به فیلم نکرده است. فیلم درواقع دوباره نشان میدهد که شخصیتهای شرور یک مجموعه شاید واقعا هم توانایی یک فیلم مستقل نداشته باشند و ایده سونی حتی برای فتح گیشهها جز یک شکست مفتحضانه دیگر نیست.