نقد فیلم سونیک خارپشت ۳ (Sonic the Hedgehog 3) | صحنه درخشش جیم کری
از فیلمهای سونیک میتوان بهعنوان یکی از بهترین اقتباسهای ویدیو گیمی یاد کرد و با اینکه این آثار مشکلات خود را دارند، اما تا حدودی راه را برای دیگر اقتباسهای موفق مثل انیمیشن ماریو باز و هموار کرده است. حالا نوبت به فیلم سونیک خارپشت ۳ رسیده است تا نشان دهد این فیلمها همچنان در مسیر رشد و پیشرفت هستند یا اینکه با ورود آثار جدید، این فیلمها دیگر قرار نیست درخشش سابق را داشته باشند. افتتاحیه فیلم بدون شک نقطه قوت این قسمت است و شاهد یک افتتاحیه قدرتمند هستیم که در آن شدو از زندانی که در آن پنهان شده بود، فرار میکند تا انتقام خود را بگیرد.
درواقع معرفی شدو بهعنوان یک خارپشت متفاوت نسبت به سونیک اهمیت زیادی در فیلم دارد و سازندگان فیلم بهخوبی تفاوت این دو شخصیت را به تصویر میکشند. اما پس از این صحنه شاهد بازگشت یک ویژگی کلی فیلمهای سونیک هستیم و آن هم ویژگی آثار خانوادگی دوستانه است. درست است که تمرکز دو قسمت اول روی داستان خانوادگی دوستانه بنا شده است، اما در اینجا کم کم این احساس در ما ایجاد میشود شاید بهتر باشد کم کم از این تم داستانی دور شویم. درواقع سونیک در حال رشد است و در مقابل شخصیتهای بیشتری وارد میشوند و همچنین شاهد خطرات بزرگتری هم هستیم.
مشکل درست جایی آغاز میشود که احساس میکنیم ورود شدو و خط داستانی این شخصیت تا حد زیادی با تم دو فیلم گذشته تناقض دارد و همین موضوع باعث میشود این سوال را با خود مطرح کنیم که چقدر بهتر است تمرکز فیلم روی لحن جدیدی باشد که شدو وارد فیلم کرده است. درواقع با بازگشت به شهر کوچک اصلی فیلم و بازگشت خانواده واچوفسکی، فیلم افت خود را دارد و تا لحظهای که سونیک برای اولینبار شدو را ملاقات کند، این روند حفظ میشود. حتی کم کم اهمیت شخصیتهای انسانی فیلم تنزل پیدا میکند و بهنظر میرسد که بخش جذاب فیلم حضور شخصیتهایی مثل سونیک، ناکلز و تیلز است تا اینکه علاقهای به دیدن روابط خسته کننده خانوادگی باشیم.
فیلم Sonic the Hedgehog 3 در نیمه اول خود روند پر فراز و نشیبی بهخاطر شخصیتهای انسانی متوسط و ضعیف خود دارد
این موضوع غافلگیر کنندهای نیست و چنین موضوع را در قسمت دوم هم احساس کرده بودیم. با اینکه در بخشهایی ابتدایی فیلم شاهد آن هستیم که سازندگان فیلم در تلاش هستند تا لحنهای فیلم را حفظ و بین آن یک تعادل ایجاد کنند، اما اولین رویارویی سونیک، ناکلز و تیلز با شدو عملا این تعادل را از بین میبرد و فیلم وارد روندی میشود که تنها یکی از این دو خط داستانی باید حفظ شود. یک انتخاب اشتباه میتواند باعث شود که نهتنها فیلم به دنباله بهتری برای فیلمهای سونیک تبدیل نشود، بلکه میتواند سن پایان کار آن را نیز امضا کند. تا میانههای فیلم درواقع این تصمیم گرفته نمیشود و این موضوع بدون شک نگران کننده است.
اما پیش از اینکه ببینیم فیلم چه تصمیمی گرفته است و چه مسیری را دنبال قرار است بکند، بهتر است به بخشی بپردازیم که درواقع برگ برنده فیلم است و آن هم چیزی نیست بهجز بازی درخشان جیم کری. شاید در نگاه اول فکر کنیم شدو با صداپیشگی کیانو ریوز قرار است ستاره فیلم باشد. او البته تا بخشی از فیلم هم واقعا درخشان عمل کرده است و میتوان یک شخصیت بالغتر از سونیک را مشاهده کرد. اما زمانیکه جیم کری وارد میشود، همهچیز تغییر میکند. شاید با خود فکر کنیم خب کار او در قسمت دوم رسما به پایان رسیده است، اما این قسمت نشان میدهد هنوز چیزهای بیشتری وجود دارد.
بازگشت جیم کری در فیلم Sonic the Hedgehog 3 صرفا یک بازگشت تکراری و برای پر کردن زمان فیلم نیست؛ چرا که واقعا برنامههای جذابی برای این بازگشت وجود دارد. جیم کری همان عملکرد همیشگی دو قسمت اول را دارد، اما چه چیزی باعث شده است تا ارزش کار و بازی او بیشتر شود؟ او درکنار نقش دکتر اگمن یا رباتنیک، نقش پدر بزرگ این شخصیت را هم بر عهده دارد. شاید در نگاه اول تصور شود این موضوع نمیتواند خیلی ایده موفقی باشد؛ بهخصوص اینکه هر دو شخصیت ویژگیهای اخلاقی و رفتاری مشابهی دارند و بدون شک ایجاد یک تفاوت قابل لمس بین این دو شخصیت سخت است.
جیم کری وظیفه سختی دارد و او باید نهتنها دو شخصیت را بازی کند، بلکه باید بتواند باعث شود تا ما احساس نکنیم صرفا در حال تماشا یک شخصیت در دو ظاهر جوانتر و مسنتر هستیم. جیم کری نهتنها دوباره به بهترین شکل نقش دکتر اگمن را بازی کرده است، بلکه او شخصیت دومی را نیز خلق کرده که در این نقش به همان اندازه درخشش یا حتی بیشتر داشته است. شخصیت جرالد رباتنیک نهتنها یک کپی مسنتر از نسخه اصلی نیست، بلکه یک هویت مستقل دارد و شاید دارای شباهتهایی، اما کری یک تفاوت معنادار را ایجاد کرده است.
این تفاوت معنادار صرفا در هدف نهایی یا ظاهر کلی خلاصه نمیشود، کری توانسته است این مرز را ایجاد کند و همین موضوع باعث شده است حتی در دقایقی فراموش کنیم که جیم کری دو نقش را در فیلم بازی کرده است. شخصیت جرالد رباتنیک شاید در نگاه اول یک شخصیت تکراری بهنظر برسد، اما در عمل باعث خارج شدن فیلم از یکنواختی روند دو قسمت اول شده و کمک زیادی کرده است تا شخصیت رباتنیک اصلی شکل نهایی خود را بگیرد. میتوان گفت که جیم کری دوباره ستاره اصلی فیلم است و شاید در ابتدا نگران بازگشت دوباره او از مرگ بودم، اما درنهایت میتوان گفت فیلم بدون او میتوانست خستهکننده شود.
وجود بازیگری مثل جیم کری برای فیلمهای سونیک مثل یک غنیمت کمیاب و گرانبها است که خوشبختانه تاکنون از آن بهخوبی استفاده شده و در فیلم Sonic 3 این موضوع به اوج خود رسیده است. جیم کری بدون شک ستاره بیچون و چرای قسمت سوم مانند دو قسمت اول است که درخشش به مراتب بیشتری هم در این قسمت داشته است. این نکته که او در سه قسمت فیلم حضور داشته است، اما هر قسمت باز هم میتواند بیننده را غافلگیر کند، بدون شک نکته مثبتی است که میتوان آن را در کمتر بازیگری مشاهده کرد و به نوعی فیلمهای سونیک از داشتن او خوش شانس هستند.
جیم کری بهحدی در فیلم Sonic the Hedgehog 3 درخشان ظاهر شده است که در بسیار از دقایق ممکن است فراموش کنید او دو نقش را بازی کرده است
اما فیلم سونیک ۳ یک مشکل دیگر را یادآوری میکند و آن هم شخصیتهای انسانی فیلم است. درواقع هر زمان تمرکز روی شخصیتهای اصلی فیلم است، شاهد روند جذابی هستیم و تا این تمرکز روی شخصیتهای انسانی قرار داده میشود شاهد افت کیفی فیلم هستیم. درست است که گذشته شدو نکته کلیدی فیلم محسوب میشود و اتفاقات بخش مثبتی از فیلم است، اما در مورد سونیک و زندگی نرمال او میتوان گفت که تا حدی بازگشت او به خانه باعث ضربه خوردن به فیلم و فضای آن میشود. حتی شخصیتهای نظامی جدیدی هم که در این قسمت معرفی میشوند فاقد فاکتورهای لازم هستند تا جذب آنها شویم و میتوان گفت مشکلات دو قسمت اول در این قسمت هم وجود دارد.
اما ظاهرا خود سازندگان فیلم هم متوجه این داستان شدهاند و در میانههای فیلم و جاییکه فیلم بارها بالا و پایین داشته است، شاهد تغییر بزرگی هستیم که بهطور کلی روند فیلم را تا پایان تغییر میدهد. این تغییر نهتنها کمک زیادی به فیلم میکند، بلکه نشان میدهد چقدر فیلم پتانسیل بالایی دارد اگر از المانهای خانوادگی دوستانه فاصله بگیرد و همچنین کمتر شاهد شوخیها و کمدیهای سطح پایین باشیم. درواقع از میانههای فیلم شاهد اثر متفاوتی هستیم که روایت جذاب و انتقامی پیدا میکند و این چیزی است که باعث میشود بگویم قسمت سوم به راحتی از دو قسمت اول از نظر کیفیت عبور میکند.
اگر فیلم در یک ساعت اول لحظات پر فراز و نشیبی داد و حتی احساس کنیم قرار نیست مشکلات شدو یا انگیزههای شیطانی جرالد رباتنیک بهخوبی به تصویر کشیده شود، یک ساعت پایانی قرار است به ما نشان دهد که اشتباه فکر میکردیم. برگ برنده فیلم در نیمه دوم آن قرار داده شده است و در آن شاهد پکیجی جذاب و غیر منتظره از صحنههای اکشن، درام تا احساسی هستیم که باعث میشود فیلم به معنای واقعی سطح خود را ارتقا دهد. بدین ترتیب فیلم کاری را انجام میدهد که باید انجام دهد و در رسیدن به آن موفق عمل میکند.
فیلم Sonic the Hedgehog 3 شاید در نیمه اول تا حدی افت و خیز زیادی داشته باشد، اما در نیمه دوم و با کاهش زمان حضور شخصیتهای اضافه تبدیل به همان اثری میشود که انتظارش را داریم. شخصیت شدو به صداپیشگی کیانو ریوز درخشش زیادی دارد، اما ستاره بیچونوچرای فیلم بدون هیچ شک و تردیدی جیم کری است که از پس دو نقش به خوب بر آمده است تا جاییکه ممکن است فراموش کنید او دو نقش متفاوت را در فیلم بازی کرده است. در پایان شاهد ایجاد پیشزمینه فیلم Sonic the Hedgehog 4 هستیم و باید دید آیا قسمت چهارم میتواند روی دست قسمت سوم بلند شود یا اینکه داستان به شکل دیگری رقم خواهد خورد.