نقد فیلم موفاسا: شیر شاه (Mufasa: The Lion King) | نبردی برای هیچ‌!

شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۵
مطالعه 7 دقیقه
پوستر IMAX فیلم Mufasa: The Lion King
فیلم Mufasa: The Lion King به ریشه داستانی موفاسا، پدر سیمبا می‌پردازد و می‌خواهد کار متفاوتی انجام دهد، اما موفق عمل می‌کند؟
تبلیغات

یکی از نکات مشترک بسیاری از لایو اکشن‌های دیزنی که براساس انیمیشن‌های کلاسیک این شرکت ساخته می‌شوند، ساخت یک دنباله برای آن‌ها است و حالا شیر شاه صاحب یک دنباله که البته پیش درآمد است، شده است. اتفاقات فیلم Mufasa: The Lion King در دو دوره زمانی مختلف روایت خواهد شد که در یک روایت شاهد داستانی با محوریت شخصیت کیارا (دختر سیمبا و نالا)، تیمون، پومبا و رافیکی خواهیم بود که در مورد موفاسا خواهند گفت و در روایتی دیگر شاهد بزرگ شدن به قدرت رسیدن موفاسا خواهیم بود.

در فیلم جدید شیر شاه موفاسا به‌عنوان یک یتیم کار خود را آغاز می‌کند تا اینکه او تنها و گمشده با شیری به‌نام تاکا با خون سلطنتی ملاقات خواهد کرد و این آشنایی مسیر زندگی موفاسا را برای همیشه تغییر خواهد داد. این فیلم تلاش می‌کند تا داستانی متفاوت از فیلم The Lion King را ارائه کند و روی کاغذ نیز همه‌چیز متفاوت به‌نظر می‌رسد. برخلاف سیمبا، موفاسا به‌عنوان یک شیر یتیم که از خون سلطنتی نیست به تصویر کشیده می‌شود که به‌دنبال یافتن جایگاهی در این دنیای خطرناک است. اما آیا واقعا با اثری متفاوت‌تر از قسمت اول طرف هستیم؟

در ظاهر همه‌چیز متفاوت است و در شروع هم این موضوع دیده می‌شود. برخلاف فیلم اصلی شاهد اثری هستیم که اینبار موفاسا از یک شیر یتیم که خون سلطنتی هم ندارد قرار است به پادشاه سرزمین خود تبدیل شود و در مقابل ظاهرا بیشتر با یک اثر تعقیب و گریز طرف هستیم. اما این تفاوت‌ها کم کم رنگ می‌بازند و شباهت‌ها بیشتر از تفاوت‌ها می‌شوند. شاید فیلم تلاش می‌کند تا روند تبدیل دو شخصیت موفاسا و اسکار را تا پیش از اتفاقات انیمیشن/فیلم اصلی دنبال کند، اما شاهد کم‌کاری فیلم هستیم.

فیلم Mufasa: The Lion King تغییراتی در داستان و گذشته دو شخصیت موفاسا و اسکار داده است

فیلم بیشتر از آنکه نگاهی عمیق به شخصیت‌ها و تبدیل شدن آن‌ها به شخصیت‌هایی که می‌شناسیم داشته باشد، صرفا یک نگاه کلی و گذرا را به نمایش می‌گذارد و ما صرفا ویژگی‌های شخصیت‌ها را از زبان شیرهای دیگر یا خودشان می‌شنویم. تاکا صرفا یک شیر حیله‌گر و ترسو را شاهد هستیم که به‌خاطر حسادت به موفاسا تبدیل به اسکار می‌شود و در طول داستان قرار نیست شخصیت او شکل بگیرد. این پتانسیلی است که از فیلم انتظار داریم اما متاسفانه به‌راحتی هدر رفته است و شاهد شخصیت‌پردازی قدرتمندی نیستیم. در مورد موفاسا هم همین موضوع صدق می‌کند، اما وضعیت کمی بهتر است.

بااین‌حال مشکلی که در مورد موفاسا وجود دارد این است که شاید در ابتدا او را به‌عنوان یک شخصیت متفاوت می‌توانیم مشاهده کنیم، اما رفته‌رفته در طول داستان بیشتر شبیه سیمبا، پسرش خواهد شد و این ناامید کننده است. درست است که سیمبا درنهایت یادآور پدرش است، اما موفاسا درنهایت یک شخصیت متفاوت است و این انتظار که شاهد شخصیتی متفاوت باشیم، کاملا منطقی و به‌جا است. درواقع مشکل فیلم از جایی آغاز می‌شود که شخصیت هیچ یک از شیرهای فیلم اصلی قرار نیست شکل درستی بگیرند.

دلیل آن هم این است که درست زمانی‌که شخصیت‌ها وارد چالش‌های سخت اخلاقی خوهد می‌شوند، فیلم خیلی سریع تصمیم می‌گیرد تا از این چالش مهم عبور کند و به پایان فیلم برسد. این موضوع ضربه سختی به داستان و شخصیت‌پردازی فیلم زده و به مشکل بزرگی در فیلم تبدیل شده است. فیلم Mufasa: The Lion King درواقع فرصت به چالش کشیدن موفاسا برای عبور از خط‌های قرمز را دارد و در مقابل شانسی به تاکا برای اینکه ادعای خود برای پادشاهی داشته باشد، نمی‌دهد و در عوض این شخصیت را بارها تحقیر می‌کند.

درواقع شرور شدن تاکا به‌خاطر شکست او برای تبدیل شدن به شاه نیست، بلکه این اطرافیان او هستند که شخصیت او را شکل می‌دهد و این خلاف چیزی است که از اسکار سراغ داریم. اسکار شخصیتی حیله‌گر و طمع‌کار است و او در اینجا بیشتر مثل یک شخصیت بلاتکلیف به تصویر کشیده شده است که خودش هم نمی‌داند دقیقا به‌دنبال چه چیزی است. درواقع تغییر گذشته اسکار و موفاسا با اینکه دلیل آن ساخت یک فیلم لایو اکشن دیگر است، اما در عمل جواب نداده و شکست خورده است. تغییرات داستانی می‌توانست بهتر جواب دهد، اما درنهایت تفاوت خاصی در روند و اتفاقات فیلم ایجاد نکرده است.

به‌طور مثال فیلم شیرهای جدیدی به‌عنوان یک گروه منفی معرفی می‌کند که پتانسیل بالایی دارند، اما آن‌ها در بخش زیادی از فیلم نقش زیای ندارند. همین نکته باعث می‌شود حضور آن‌ها در طول فیلم چندان احساس نشود. آن‌ها درست است که شخصیت‌های شروری هستند، اما واقعا به چشم نمی‌توانیم شرارت خاصی از آن‌ها مشاهده کنیم و درست در لحظاتی که می‌توانند ترس شیرها را به بیننده القا کنند، صحنه کات می‌خورد و شاهد صحنه بعدی هستیم. درواقع شیرهای سفید می‌توانستند برگ برنده فیلم باشند، اما شاهد عدم استفاده درست از آن‌ها هستیم و خیلی راحت پتانسیل آن‌ها به هدر رفته است.

شخصیت کیروس در ظاهر شخصیت جذابی است؛ دلیل و منطق جالب و متفاوتی دارد و فیلم می‌تواند با یک شخصیت پردازی قوی باعث شود بیننده با او همذات‌پنداری کند، اما خبری از این موضوع نیست. این نکته ناامید کننده است و فیلم نمی‌خواهد زیاد به کیروس و گروهش بپردازد. این نکته در مورد دیزنی بدون شک ناامید کننده است و می‌توانست زمان بیشتری را به شخصیت شرور داستان اختصاص دهد و صحنه لازم برای ایجاد ترس و وحشت برای او خلق و ایجاد کند. درنهایت فیلم اسیر داستان فیلم‌های لایو اکشن خانوادگی دیزنی می‌شود و این پتانسیل جذاب از بین می‌رود.

با اینکه مدس میکلسن اجرای خوبی در نقش کیروس در فیلم Mufasa: The Lion King دارد، اما فرصت کافی برای درخشش این شخصیت شرور داده نشده است

حتی می‌توان گفت که مدس میکلسن اجرای درخشانی در نقش کیروس داشته است و بدون شک بهترین صداپیشه فیلم محسوب می‌شود، اما متاسفانه به‌خاطر ندادن صحنه و فرصت کافی و کمرنگ بودن نقش آن این تلاش‌ها آنطور که باید دیده نمی‌شود. واقعا دیزنی می‌توانست ریسک بیشتری در این فیلم به خرج دهد و تمامی موارد ممکن برای انجام این کار را هم در اختیار داشته است. درنهایت پایان‌بندی فیلم تا حد زیادی قابل‌ پیش‌بینی و کمی ناامید کننده است و می‌توان گفت فیلم درنهایت نمی‌خواهد تلاشی برای ریسک‌پذیری داشته باشد.

تا بحث صداپیشگی داغ است باید بگویم آرون پیر اجرای قابل قبولی دارد، اما درنهایت نمی‌تواند به جیمز ارل جونز نزدیک شود. صد البته ما در حال تماشای نسخه جوان موفاسا هستیم، اما درنهایت مقایسه شکل می‌گیرد و نمی‌توان از آن فرار کرد. حتی در مورد شخصیت تاکا/اسکار هم چنین موضوعی صدق می‌کند و مانند فیلم لایو اکشن شاهد اجرای خیلی قدرتمندی در مقایسه با انیمیشن اصلی نیستیم. این موضوع به‌خصوص در زمان خواندن آهنگ بیشتر به چشم می‌خورد و متاسفانه شاهد اجراهای قدرتمندی نیستیم.

درواقع به‌جز مدس میکلسن که ظاهرا از اجرای نقش خود واقعا لذت می‌برد، مابقی شخصیت‌ها کمی بی‌روح هستند و این موضوع در طول فیلم کاملا قابل مشاهده است. صد البته کیفیت آهنگ‌های فیلم Mufasa: The Lion King در مقایسه با فیلم و انیمیشن شیر شاه افت زیادی دارد. البته نبود این بخش می‌توانست بیشتر به فیلم کمک کند؛ چرا که لحظاتی بیننده فراموش می‌کند در حال تماشای یک لایو اکشن موزیکال است و بخش آهنگ‌های فیلم کمی اضافه به‌نظر می‌رسند و ممکن است حتی احساس کنیم خیلی با محتوای فیلم جور در نمی‌آید و به اجبار به فیلم اضافه شده است.

یکی از نکات قابل بحث در مورد دو فیلم شیر شاه این است که آیا باید این اثر را یک انیمیشن سینمایی یا یک فیلم لایو اکشن بدانیم. جواب دادن به این سوال سخت است، اما فیلم اصلی حالت واقع‌گرایانه زیادی داشت که مورد انتقاد برخی از طرفداران قرار گرفته بود. حالا در فیلم موفاسا: شیر شاه شاهد حالت فانتزی‌تری در طراحی شیرها و دیگر حیوانات هستیم. این موضوع می‌تواند جنجال انیمیشن یا لایو اکشن بودن فیلم را افزایش دهد؛ چرا که در اینجا شاهد حالت انیمیشن‌گونه بیشتری هستیم.

اگرچه این موضوع بیشتر در نیمه اول فیلم دیده می‌شود و در نیمه دوم بیشتر مثل فیلم اصلی خواهد شد که نشان می‌دهد شاید خود دیزنی هم در این مورد مطمئن نیست. درنهایت می‌توان گفت از نظر گرافیک و جلوه‌های ویژه همچنان با اثری قدرتمند طرف هستیم، اما در مقایسه با فیلم شیر شاه باید بگویم که نسخه جان فاورو را به فیلم موفاسا بری جنکینز ترجیح می‌دهم. در هر حال اینکه با یک انیمیشن یا لایو اکشن طرف هستیم، بیشتر می‌تواند بر عهده خود بیننده باشد و شاید هم تفاوت خاصی نکند ما آن را در کدام دسته قرار دهیم.

فیلم Mufasa: The Lion King به‌عنوان یک دنباله یا پیش درآمد شیر شاه با تغییراتی که در داستان اصلی ایجاد می‌کند، پتانسیل خوبی از خود نشان می‌دهد و می‌توانیم منتظر یک داستان عمیق و جذاب از گذشته موفاسا و اسکار تا شخصیت شرور کیروس باشیم. اما درنهایت فیلم نمی‌تواند عمق داستانی و شخصیت پردازی مناسبی ایجاد و ارائه کند و با اثری سطحی طرف هستیم که اسیر سیاست‌های دیزنی شده است. بااین‌حال نمی‌توان از این موضوع گذشت که این فیلم اثری سرگرم کننده است که می‌تواند طبق برنامه اصلی خانواده را سرگرم کند، اما بیشتر از آن حرف بیشتری برای گفتن ندارد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات