نقد فیلم مه جنگ (Fog of War) | آلمان آمریکایی
تریلرها و فیلمهای جنگی از آن دسته از آثاری هستند که هیچگاه از مد نخواهند افتاد اما بخاطر تکرار پیدرپیشان دچار نوعی ملال در مخاطب خواهند شد، چراکه مضامین و الگوها بدون تغییر چشمگیری تکرار میشوند. اما این فیلم برای اینکه از دام کلیشه بودن خود را رها کند، بهدنبال ایدههای تازه میگردد و دست به ترکیب ژانر میزند تا مخاطب را بهتر تحت تاثیر قرار دهد. مه جنگ از ژانر جنگی نیز بهره میگیرد و بهنوعی وارد ابعاد تازهای از اتفاقات جنگ جهانی دوم میشود، تمهیدی که هم عاقلانه است و هم جذاب.
تاکنون فیلمهای جنگی تکراری بسیاری در سینما ساخته شدهاند، آثاری که یا براساس واقعیت هستند و یا مسائل کلیشهای جنگ را بهتصویر میکشند اما مه جنگ دست روی نقطهی کمتر پرداختشدهای قرار میدهد، قسمتی از تاریخ جنگ جهانی دوم که منحصربفرد و بکر است ولی فیلمساز بعد از انتخاب این ایده کمکاری میکند و همه چیز را به هدر میدهد. شاید همه چیز در این فیلم قابل پیشبینی بهنظر برسد اما احتمالا مسیر جدیدی را برای فیلمهای ژانر جنگ باز خواهد کرد. با اینحال بدون شک فیلم مه جنگ ارزش یکبار دیدن را دارد البته برای کسانی که به تریلرها و آثار مربوط به جنگ جهانی دوم علاقهمند هستند.
در ادامه داستان فیلم لو میرود
فیلم مه جنگ از آن فیلمهای ترکیب ژانری است که دوست دارد متفاوت باشد و با روایت تازهای در ژانر جنگی قدم بردارد. قصهی فیلم متعلق به جنگ جهانی دوم است، زمانی که آلمان نازی در حال گسترش شبکهی جاسوسی خود در سراسر دنیا بود. در جنگ جهانی دوم، فاشیستهای آمریکائی، مخالف جنگ با آلمان بودند و تمایل شدیدی به هیتلر داشتند. نژادپرستانی که همچنان طرفدار بردهداری، بومیگرایی و افراطیگری بودند. ریشهی فاشیسم در ایالات متحده به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد، زمانی که قوانین جیم کرو برای تفکیک نژادی به اجرا درآمد. در سال ۱۹۳۶ فدراسیونی در آمریکا تاسیس شد که به بوند معروف شد. یک سازمان یهودستیز و نازیمحور که سرانجام در سال ۱۹۴۱ و با پیوستن آمریکا به نیروهای متفقین از بین رفت اما همچنان عدهای مخفیانه در فدراسیون آلمان آمریکائی فعالیت میکردند. آنها مشغول ترویج اندیشههای نازی بودند و افکار عمومی را بهسمت طرفداری از هیتلر و تفکرات نژادپرستانه هدایت میکردند.
در این فیلم جنگ و اندیشههای فاشیستی بهعنوان یک زیرمتن عمل میکند تا روایت بتواند قصهی قوامداری را در قالب یک تریلر به حرکت درآورد
با اینحال این قسمت از تاریخ آمریکا در خلال جنگ جهانی دوم کمرنگ مانده است. این فیلم دقیقا بههمین قسمتها میپردازد یا دستکم ایدهاش را از میان این وقایع بدست میآورد. از این نظر مه جنگ اثری با ایدهای کمتر پرداخت شده است و میتواند در نگاه اول جذاب باشد. بیشتر فیلمهای جنگی و هلوکاستی مربوط به جنگ دوم یا در میان جبهههای نبرد اتفاق میافتد و یا در اردوگاهها میگذرد، اما این فیلم جنبهی جدیدی را مورد توجه قرار میدهد، قسمتی ناشناخته از تاریخ که کمتر فیلمی بدان پرداخته است. داستان مه جنگ نه در آلمان بلکه در آمریکا اتفاق میافتد. خلبان آمریکائی بعد از اینکه از دست نازیها جان سالم به در میبرد به آمریکا بازمیگردد، جائی که داستان اصلی اتفاق میافتد. جین بعد از بازگشت از ماموریت خود در بیمارستان بستری میشود و فیلم از ژانر جنگی بیرون میآید و وارد مسیر سینمای تریلر میشود.
ژانر در مه جنگ نقش اصلی را بهعنوان پیشبرندهی روایت برعهده دارد و فیلم طبق خصوصیات آن جلو میرود. بعد از ورود جین به مزرعهی خانوادگی نامزدش پنی المانهای ژانر سروکلهشان پیدا میشود. اول اینکه تلفیق گونهی جنگی و ژانر تریلر در نوع خود بهشدت میتواند جذاب و سرگرمکننده باشد. در این فیلم جنگ و اندیشههای فاشیستی بهعنوان یک زیرمتن عمل میکند تا روایت بتواند قصهی قوامداری را در قالب یک تریلر به حرکت درآورد. فاشیست و فدراسیون آلمان آمریکایی بهعنوان زیرمتن سیاسی این فیلم وظیفهی شکل دادن به قصه را برعهده دارد. تریلرها میتوانند راجعبه همه چیز باشند، قتل، دزدی، سرقت و... که در فیلم مه جنگ یک روایت سیاسی دستمایهی خلق قصهی آن شده است.
اگر این فیلم را از جنبهی درام و قصهپردازی بررسی کنیم، از آنجائیکه اثر پایبند به زیرمتنی سیاسی است و شخصیتها و کنشهایشان طبق مسائل پیرامون فدراسیون آلمان آمریکایی شکل میگیرد، پس نیاز است که فیلم از این نظر به خود تکانی میداد و وارد پرداخت بهتری میشد. درواقع تنها ضعف فیلم همین نپرداختن به بُعد سیاسیاش است. فیلم میخواهد متفاوت باشد، بههمین دلیل به سراغ این بخش نسبتا گمشده از تاریخ آمریکا رفته است اما آن را پرداخت نمیکند و بسطاش نمیدهد. فیلم میبایست زمان بیشتری را صرف اندیشههای فاشیستی در آمریکا میکرد. این جریان در فیلم برای مخاطب ناشناخته میماند و سوالات زیادی را شکل میدهد.
فیلم بیش از آنکه بهدنبال آفریدن داستانی پرکشمکش و پرکنش از طریق درام باشد، روی خصوصیات ژانر تکیه میکند
اگر مخاطب با این جریان سیاسی افراطی در سالهای جنگ جهانی دوم آشنایی نداشته باشد، بدون شک در پایان، فیلم برایش سوالات زیادی را باقی خواهد گذاشت. درام به جز چند دیالوگ کوتاه چیز زیادی از این زیرمتن سیاسی نصیباش نمیشود. زیرمتن مهمی که باعث شکلگیری روند قصه میشود و درنهایت به خلق شخصیتها کمک میکند. حال اگر فیلمساز به جریان فدراسیون آلمان آمریکائی اهمیت بیشتری میداد، فیلم هم از لحاظ ژانری و هم از لحاظ فیلمنامهای استخواندارتر عمل میکرد. خانوادهی پنی پرداخت بهتری به خود میگرفتند و ضدقهرمانها هم در خلق کنشها نقش بهتری را ایفا میکردند.
درواقع فیلم بیش از آنکه بهدنبال آفریدن داستانی پرکشمکش و پرکنش از طریق درام باشد، روی خصوصیات ژانر تکیه میکند، قالب گونهی تریلر را قرار میدهد و طبق ویژگیهای از پیش تعیین شدهاش حرکت میکند. تعلیق هم که مهمترین ویژگی این ژانر است، تنها بواسطهی فرم شکل میگیرد و پیرنگ نقش چندانی در این روند ندارد. درگیریهای کم میان قهرمان و ضدقهرمان، عدم پرداخت شخصیتها و کشمکشهای نهچندان قدرتمند همگی باعث خلق فیلمی نسبتا معمولی شدهاند، اثری که ایدهای خوب و کمتر پرداختشده دارد اما کمتجربگی فیلمساز آن را به در میدهد. چیزی که این اثر کم دارد، درام است، قصه است، پیرنگی که طوفان به پا کند و همه را به جان هم بیندازد و از یک واقعهی تاریخی و سیاسی روایتی هولناک بیرون بکشد.
همانطور که در بالا نیز اشاره کردم ژانر تریلر یا ژانر تعلیق، بر پایهی تعلیق و اضطراب شکل میگیرد. روایت طوری پیش میرود که مخاطب هر لحظه برای قهرمان قصه احساس ناراحتی کند و از سرنوشتاش بترسد. در تریلرهای معمایی و کاراگاهی، سوالی پرسیده میشود، مسئلهی مهمی پیش میآید، قتلی رخ میدهد و یا جاسوسی پیدا میشود، در این فیلم هم رازی است که باید حل شود. کاراگاهی هم که جز جدانشدنی این دسته از فیلمهاست، سرکلهاش پیدا میشود و برای حل معمای فیلم نقشهای میچیند. جین بعد از اینکه از سقوط هواپیمایش جان سالم به در میبرد به ماموریت تازهای اعزام میشود. او باید معمای لو رفتن اطلاعات متفقین را حل کند.
فیلم مه جنگ از همان پردهی اول المانهای پیچش داستانیاش را میکارد تا در پردهی سوم گرهگشاییشان کند
جین بعد از ورود به مزرعه مثل همهی کاراگاهان فیلمهای معمایی دست به کار میشود. عدم پرداخت شخصیتها و پیرنگ شرایطی را بوجود میآورد که او نتواند وارد چالشهای منحصربفردی شود و با ضدقهرمانها کنشهای تعلیقبرانگیزی را داشته باشد. پیچش داستانی یک ویژگی جدانشدنی برای ژانر تریلر است. یک غافلگیری جانانه که مخاطب را شگفتزده میکند. فیلم مه جنگ از همان پردهی اول المانهای پیچش داستانیاش را میکارد تا در پردهی سوم گرهگشاییشان کند. ویکتور (هرچند نخنما و قابل پیشبینی) همان المان مهم پیچش داستانی این اثر است که تبدیل به کلید حل معما میشود. فیلم مه جنگ همانطور که در ابتدای مطلب نیز گفتم، اثری است با یک ایدهی فوقالعاده فیلمی هیبریدی که بهدرستی از گونهی جنگی برای خلق یک تریلر سیاسی استفاده میکند. اما همهی اینها در حد یک ایده است و فیلمساز نمیتواند اثرش را بسط دهد.