بررسی بازی Ori and the Blind Forest
باز هم یک بازی مستقل دیگر و باز هم اثری در خور ستایش. بارها گفتهایم که بسیاری از اوقات بازیهای مستقل از بازیهای پرخرج و عظیم موسوم به AAA، پیشی میگیرند و موفقتر میشوند. کافی است نگاهی به لیست بهترین بازیهای سال ۱۳۹۳ بیایندازید و ببینید که این بازیهای کوچک، چطور شانهبهشانهی رقبای با اسم و رسمشان ایستادهاند. صنعت بازیهای رایانهای حالا هدفی بیشتر از سرگرم کردن مخاطب خود دارد. البته که استودیوها و ناشرها هم پول خوبی از بازیها به عنوان گرانترین اقلام سرگرمی بین کتاب، سینما و موسیقی به جیب میزنند و به لطف تنوع بیحد و حصر آن، کمکم دیگر اقشار جامعه غیر نوجوانان و جوانان مخاطبش میشوند. اما بازیهای رایانهای هر روز بیشتر به سمت تبدیل شدن به شاخهای از هنر پیش میروند. مرحلهای از Heavy Rain چه کم از سکانسی از یک فیلم سینمایی و تنها صحنهای از هر جای گیمپلی همین «اُری و جنگل تاریک» چه کم از تابلوهای نقاشی دارد؟ داستان این آثار روز به روز غنیتر، عمیقتر و تأثیرگذارتر میشوند و موسیقی اصیلی که برای آنها ساخته میشود در هیچ آلبوم موسیقی دیگری شنیده نمیشود. بازی هنر است و بازیساز، هنرمند. برنامهنویسان در پشت این ظاهر چشمنواز و مجذوبکننده، هزاران هزار خط کد گنجاندهاند و برای هر عملی که در بازی انجام میدهید، عکسالعملی اندیشیدهاند. طراحان نیز با تصاویر و آثار گرافیکی خود، چه تنها چند مستطیل و مربع در Thomas Was Alone باشند که روی سکوها میپرند و چه نماهای فوقالعاده چشمگیر و تماشایی Far Cry، روکشی رو آن کدها کشیدهاند و پل و رابطی بین سازنده و مخاطب شدهاند. در مورد اُری هم قضیه چندان متفاوت نیست، همان نگاه اول کافی است تا متوجه شویم با اثری هنری طرف هستیم. شاید دیگر این جمله تکراری شده باشد اما همچنان صحیح است. اُری بازی مستقل دوبعدی زیبایی است که شاید خیلی بیشتر از آن سهبعدیهای پرخرج به مذاق بعضیها خوش بیاید. این بازی همهی آن افکتهای صوتی و تصویری را که نمونههایش را قبلاً کم و بیش در دیگر بازیها دیدیم، دارد و حق دارید اگر این بازی شما را یاد سری بازیهای ریمن میاندازد، چرا که سازندگان از سبک بصری آن برای ساخت جلوههای تصویری فوقالعاده زیبای اری استفاده کردهاند. اجازه دهید بیش از این از گرافیک بازی تعریف نکنیم چرا که باید این تعریف و تمجیدها را روی دیگر جنبههای بازی خرج کنیم، جنبههایی که هرکدام در بالاترین سطح خود طراحی و ساخته شدهاند و شاید مهمترین آنها، گیمپلی بازی باشد.
اُری بازی مستقل دوبعدی زیبایی است که شاید خیلی بیشتر از آن سهبعدیهای پرخرج به مذاق بعضیها خوش بیاید.
با بازی کردن «اُری و جنگل تاریک» میتوانید لذت کشف کردن را کاملاً احساس کنید. اُری مانند سریالی است که همه از آن تعریف میکنند و قبلاً هم مشابهاش را دیدید، اما وقتی خودتان آن را تجربه میکنید با موارد تازهای روبهرو میشوید که مجموع آنها تجربهای اگر نگوییم منحصر به فرد، بلکه بسیار شیرین و همراه با غافلگیریها و هیجانها است. حتماً از امتیازات بالای این بازی و تحسینهای منتنقدان از آن مطلع هستید و با دیدن عکسها و ویدیوهایش، حدس زدید که اُری یکی دیگر از آن بازیهای خوشساختی است که میتواند برای چندساعتی سرگرمتان کند. تا اینجا اشتباه نکردید اما وقتی بازی را شروع کنید و تنها ده یا پانزده دقیقه آن را ادامه دهید، ناگهان خواهید فهمید نه تنها تمام آن تعریفها و تمجیدها به جا بوده بلکه با پیشروی در بازی با مواردی مواجه میشوید که انتظارتان از یک بازی مستقل دوبعدی را حسابی بالا میبرد. همان ده دقیقهای نخستین بازی کافی است تا بر گونهی گیمرهای بااحساستر، دانههای اشک سرازیر کند و با موسیقی غیرقابل باورش فضایی به وجود بیاورد که تا مدتها در ذهن باقی بماند.
همانطور که گفتیم نقطهی قوت بازی – اگر بخواهیم تنها یک نقطهی قوت برای آن انتخاب کنیم – روند بازی و گیمپلی آن است. شاید در نگاه اول چیزی بیشتر از پریدن از روی پلتفرمها، جنگیدن با دشمنهای خیالی یا جمع کردن گویهای نوری نبینیم اما تعدد همین موراد جمعکردنی و کاربرد آنها، به گیمپلی جذابیتی بخشیده که کمتر گیمری میتواند از جمعکردن آن گویهای سبز و زرد و آبی سر باز زند. سیستم بروزرسانی قابلیتهای اُری سه بخش اصلی دارد و با هر «امتیاز مهارت»ای که در طول بازی به دست میآورید، او میتواند کارهای جدیدی یاد بگیرد. این کارها حتی حرکاتی کلیدی مثل بالارفتن از دیوار یا پرش بلندتر را نیز شامل میشوند، یعنی اگر در مرحلهای به سکوی بلندی برخورد کردید و مطمئن هستید که پشت آن چیزی هست، میتوانید زمانی که مهارت مورد را نیاز را کسب کردید به آنجا برگردید و به کشفیات خود در اعماق جنگل ادامه دهید.
از این منظر، بازی را میتوان یک دوبعدی جهانباز دانست. کافیست نگاهی گذرا به نقشهی پر پیچ و خم بازی بیاندازید و ببینید که چطور همهی مراحل به یکدیگر راه دارند و واقعاً هم هیچ مانعی برای بازگشتن به نقطهی آغازین وجود ندارد. با پیشروی در بازی و به مرور زمان، این نقشه تکمیل میشود و آن مناطق سیاهی که باقی ماندهاند، انگیزهی بسیاری برای برگشتن و کشفشان را به مخاطب میدهد. آن درصدی هم که بالای هر نقشهی هر ناحیه از جنگل نوشته، به شما میگوید که چه مقدار از راز و رمزهای آن را حل کردید و آیا هنوز هم دریچهی مخفیای هم مانده که باز نکرده باشید یا نه. یکی از موارد خلاقانهی گیمپلی بازی، نحوهی ذخیرهسازی آن است. با آن گویهای آبی که با نام «ارتباط روحی» شناخته میشوند، میتوانید با نگه داشتن دکمهای در هر جای بازی، آن را سیو کنید. با این کار یک گوی را از دست خواهید که کاربردهای دیگری نیز جز ذخیرهسازی دارد و همین باعث میشود که این عمل را با برنامهای مشخص و هوشمندانه انجام دهید.
تمام جنبههای آن به قدری سطح بالا هستند که شاید در نظر برخی، حتی غیر عادی به نظر برسد.
احتمالاً تا الان متوجه شدید که امتحان نکردن «اری و جنگل تاریک» یک اشتباه محض است. تمام جنبههای آن به قدری سطح بالا هستند که شاید در نظر برخی، حتی غیر عادی به نظر برسد. ظواهر چشمنواز و هنرمندانهاش در کنار موسیقی حرفهای آن که به تنهایی نقش بسیاری در روند کلی بازی دارد و مکمل گیمپلی است. همین گیمپلی هم کیلومترها فراتر از انتظار ظاهر شده برای خودش سورپرایز بزرگی است. اما یک چیز دیگر میماند: داستان.
این همان اِلِمانی است که بر روی بعضی مخاطبان، بیشترین اثر را میگذارد و یکی از مهمترین دلایل آنها برای ادامهی بازی است. داستان بازی طوفانی شروع میشود و از همان اول، خودش را به کسانی که کوچکترین شکی داشتند اثبات میکند. به دلیل اهمیت این جنبه از بازی و اینکه اتفاقات مهم تنها دقایقی بعد از شروع کردن بازی برای اولین بار میافتد، از ارائهی جزئیات خودداری میکنیم. تنها این را مد نظر داشته باشید که «اُری و جنگل تاریک» با آن شخصیتهایی که زادهی ذهنهای خلاق هستند و نمیتوانید مشابهی برایشان در دنیای واقعی پیدا کنید، چنان تأثیری روی مخاطب خود خواهد گذاشت که کمتر موسیقی، کتاب و فیلمی میتواند به این سطح از تأثیرگذاری برسد. داستان اُری دربارهی زندگی و احیای آن است، داستانی نمادین دربارهی زندگیِ همهی ما و مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد. نه تنها شخصیتها زادهی تخیل هستند، بلکه زبانی که آنها صحبت میکنند نیز اصواتی بیمعنی است، اما همان جملاتی که روی صفحه نقش میبندند به بهترین شکل وظیفهی خود را ایفا میکنند.
«اری و جنگل تاریک» همهی آن چیزی که از یک بازی پلتفرمر دوبعدی را میخواهید در خود دارد و با ریزهکاریهای خلاقانهاش، مخاطبش را شگفتزده میکند. تقریباً عجیب است که یک بازی چطور میتواند تا این حد کامل و حتی بیاشکال باشد، آن هم بازیای که توسط یک استودیوی کوچک ساخته شده است. دیگر وقت آن رسیده دیگه در کنار همهی نامهای بزرگ در صنعت بازی، این استودیوهای مستقل را نیز بشناسیم و به آنها اعتبار دهیم، چرا که در این دنیای پر از چالش و رقابت، کمتر شرکت بزرگی پیدا میشود که جرئت تغییر اساسی را داشته باشد و معمولاً از روی دست خودش یا سایرین تقلید میکند تا حداقل موفقیت شمارهی هزارم بازی خودش را تضمین کند. در این میان، این استودیوهای کوچک هستند که توسط گیمرهای حرفهای خلق شدهاند و اهداف آنها چیزی جز سود و شهرت است. تهیه شده در زومجی
Ori and the Blind Forest
نقاط قوت
- گیمپلی غنی، هیجانانگیز و همراه با شگفتیهای خاص خود
- زیبایی بصری فوقالعاده و سبک هنری منحصر به فرد
- موسیقی اوریجینال و تأثیرگذار بر روند بازی
- داستان عمیق و تفکربرانگیز
- ارزش تکرار بالا
نقاط ضعف
- سختی غیرمنطقی در بعضی مراحل
نظرات